lustered

جمله های نمونه

1. their helmets lustered in the moonlight
کلاهخودهای آنها در زیر مهتاب برق می زد.

2. names that have lustered persian literature
نام هایی که به ادبیات فارسی جلال و شکوه بخشیده است

انگلیسی به انگلیسی

• having a shiny finish, given a shiny finish

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : luster ( lustre ) / lustering ( lustring )
✅️ صفت ( adjective ) : lustrous / lusterless ( lustreless ) / lustered ( lustred )
✅️ قید ( adverb ) : lustrously

بپرس