اسم ( noun )
• (1) تعریف: strong feelings of sexual desire.
• مترادف: carnality, concupiscence, desire, lasciviousness
• مشابه: appetite, eroticism, lechery, passion, sexuality
• مترادف: carnality, concupiscence, desire, lasciviousness
• مشابه: appetite, eroticism, lechery, passion, sexuality
- He felt lust for her, but he knew that he was not in love.
[ترجمه گوگل] او به او هوس می کرد، اما می دانست که عاشق نیست
[ترجمه ترگمان] احساس شهوت می کرد، اما می دانست که عاشق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] احساس شهوت می کرد، اما می دانست که عاشق نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: any great desire or enthusiasm (usu. fol. by "for").
• مترادف: appetite, craving, desire, longing, passion
• مشابه: cupidity, enthusiasm, greed, rage, relish
• مترادف: appetite, craving, desire, longing, passion
• مشابه: cupidity, enthusiasm, greed, rage, relish
- He was motivated primarily by a lust for money.
[ترجمه گوگل] انگیزه او در درجه اول هوس پول بود
[ترجمه ترگمان] او در درجه اول با حرص و طمع به پول انگیزه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او در درجه اول با حرص و طمع به پول انگیزه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- My grandmother, even at age 96, had a great lust for life.
[ترجمه -] مادربزرگ من حتی در سن ۹۶ سالگی طمع جالبی برای زندگی داشت|
[ترجمه گوگل] مادربزرگ من حتی در 96 سالگی اشتیاق زیادی به زندگی داشت[ترجمه ترگمان] مادر بزرگم، حتی در سن ۹۶ سالگی، هوس بزرگی برای زندگی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: lusts, lusting, lusted
حالات: lusts, lusting, lusted
• : تعریف: to have or show great desire or enthusiasm, esp. sexual (often fol. by "for" or "after").
• مترادف: desire, hunger, long
• مشابه: ache, covet, hanker, pant, yearn
• مترادف: desire, hunger, long
• مشابه: ache, covet, hanker, pant, yearn
- He had lusted for his boss's job for years, and now he finally had it.
[ترجمه گوگل] او سال ها هوس کار رئیسش را داشت و حالا بالاخره به آن رسید
[ترجمه ترگمان] سال ها بود که کار رئیسش را انجام داده بود و حالا بالاخره موفق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سال ها بود که کار رئیسش را انجام داده بود و حالا بالاخره موفق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She was aware that many of the young men lusted after her.
[ترجمه گوگل] او آگاه بود که بسیاری از مردان جوان او را هوس کردند
[ترجمه ترگمان] می دانست که بسیاری از جوان ها به دنبال او می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] می دانست که بسیاری از جوان ها به دنبال او می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید