lurk in

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
پنهان بودن در / کمین کردن در / درون چیزی کمین داشتن
در زبان محاوره ای:
یه چیزی توش قایم شده، یه خطر تو دلش هست، یه تهدیدی توش کمین کرده
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ** ( استعاری – تهدیدآمیز ) :**
اشاره به وجود پنهان یک خطر، تهدید یا عامل منفی درون یک موقعیت، فضا یا سیستم
مثال: Danger may **lurk in** the shadows.
ممکنه خطر توی سایه ها کمین کرده باشه.
2. ** ( ادبی – رازآلود ) :**
برای توصیف حضور پنهان چیزی مرموز، ترسناک یا ناشناخته در یک محیط
مثال: Evil lurks in the heart of the forest.
شرارت در دل جنگل کمین کرده.
3. ** ( روانی – درون فرد یا جامعه ) :**
گاهی برای اشاره به احساسات یا افکار منفی که درون فرد یا گروهی پنهان شده ان
مثال: Doubt lurks in his mind.
تردید در ذهنش کمین کرده.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
hide – skulk – prowl – sneak – lie in wait – be concealed