lurk

/ˈlɜːrk//lɜːk/

معنی: کمین کردن، در خفا انجام دادن، در تکاپو بودن، در کمین شکار بودن، در انتظار فرصت بودن، دزدکی عمل کردن
معانی دیگر: خف کردن، (برای حمله) پنهان ماندن، نهفته باقی ماندن، در کمون بودن، مترصد بودن، (پنهانی) حرکت کردن، پاورچین راه رفتن، یواشکی نزدیک شدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: lurks, lurking, lurked
مشتقات: lurkingly (adv.), lurker (n.)
(1) تعریف: to be hidden, esp. so as to ambush; lie in wait.
مترادف: couch, lie in wait, skulk
مشابه: hide, take cover

(2) تعریف: to act in a sneaky, furtive manner; prowl about.
مترادف: prowl, skulk, slink, sneak
مشابه: creep, steal, tiptoe

(3) تعریف: to exist without being perceived.
مترادف: hide
مشابه: lie

- a terrible truth lurking in the details of his poem
[ترجمه الیسا] حقیقتی مخوف پنهان شده در اجزای شعر ش
|
[ترجمه گوگل] حقیقتی وحشتناک که در جزئیات شعر او نهفته است
[ترجمه ترگمان] حقیقتی وحشتناک که در جزئیات منظومه او نهفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Pride may lurk under a threadbare cloak.
[ترجمه گوگل]غرور ممکن است در زیر شنل نخی کمین کند
[ترجمه ترگمان]غرور ممکن است زیر شنل نامریی پنهان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hidden dangers lurk in every family saloon car.
[ترجمه گوگل]خطرات پنهان در هر خودروی سالنی خانوادگی نهفته است
[ترجمه ترگمان]خطرات پنهان در هر خودرو خانواده پنهان می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I think it's sort of creepy how people lurk in chat rooms.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کنم این که چگونه مردم در اتاق‌های گفتگو کمین می‌کنند، به نوعی ترسناک است
[ترجمه ترگمان]به نظر من عجیبه که چطور مردم در سالن با هم پنهان میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A computer virus may lurk unseen in a computer's memory, calling up and infecting each of the machine's data files in turn.
[ترجمه گوگل]یک ویروس کامپیوتری ممکن است در حافظه کامپیوتر پنهان شده و هر یک از فایل های داده دستگاه را فراخوانی کرده و به نوبه خود آلوده کند
[ترجمه ترگمان]یک ویروس کامپیوتری ممکن است در حافظه کامپیوتر پنهان بماند و هر کدام از فایل های داده ماشین را به نوبه خود جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Beneath/Below/Under the surface of contemporary West Indian life lurk memories of slavery.
[ترجمه گوگل]در زیر/زیر/زیر سطح زندگی معاصر هند غربی خاطرات برده داری در کمین است
[ترجمه ترگمان]زیر \/ پایین \/ زیر سطح زندگی معاصر هند زندگی پنهان و پنهان از برده داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hidden dangers lurk in the ocean depths.
[ترجمه گوگل]خطرات پنهان در اعماق اقیانوس ها نهفته است
[ترجمه ترگمان]خطرات پنهان در اعماق اقیانوس پنهان می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The negative attitudes lurk undetected till a social upheaval forces them to the surface.
[ترجمه گوگل]نگرش های منفی تا زمانی که یک تحول اجتماعی آنها را مجبور به بیرون آمدن می کند، پنهان می شوند
[ترجمه ترگمان]نگرش های منفی، تا زمانی که یک تحول اجتماعی آن ها را به سطح برساند، پنهان می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They would lurk somewhere within a system of tunnels; no good: explosions anywhere in the tunnel would reach them.
[ترجمه گوگل]آنها در جایی در یک سیستم از تونل ها کمین می کردند خوب نیست: انفجار در هر نقطه از تونل به آنها می رسد
[ترجمه ترگمان]آن ها در جایی در داخل یک دستگاه تونل پنهان می شدند؛ هیچ خوب نبود: انفجار در هر جایی در تونل به آن ها می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lurk in my local chemist, close to the Vatican, and the call seems doomed.
[ترجمه گوگل]در کمین شیمیدان محلی من، نزدیک واتیکان، و به نظر می رسد که این تماس محکوم به شکست است
[ترجمه ترگمان]lurk در شیمی محلی من، نزدیک واتیکان، و این صدا محکوم به فناست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What hidden tensions lurk beneath the present surface?
[ترجمه گوگل]چه تنش های پنهانی در زیر سطح کنونی نهفته است؟
[ترجمه ترگمان]تنش های پنهان در زیر سطح کنونی پنهان شده اند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Witches are more frightening then wizards, wolves lurk in grandmother's clothing.
[ترجمه گوگل]جادوگران ترسناک تر از جادوگران هستند، گرگ ها در لباس مادربزرگ کمین می کنند
[ترجمه ترگمان]جادوگرها خیلی ترسناک تر از آن هاست که جادوگرها و گرگ ها در لباس های مادربزرگ پنهان می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Behind all foreign policy there lurks, or ought to lurk, careful political calculation.
[ترجمه گوگل]در پس تمام سیاست خارجی، محاسبات سیاسی دقیقی نهفته است، یا باید در کمین باشد
[ترجمه ترگمان]پشت همه سیاست خارجی پنهان است، یا باید پنهان شود، محاسبه دقیق سیاسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bottomless shadows lurk in every corner of this artfully arranged, black-and-white nightmare, hinting at horrors left unseen.
[ترجمه گوگل]سایه های بی ته در هر گوشه ای از این کابوس سیاه و سفید چیدمان هنرمندانه نهفته است و به وحشت هایی که دیده نشده اند اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]سایه هایی که در گوشه و کنار این اتاق پیچیده شده بود، در گوشه و کنار آن، سایه سیاه و سفید و سفید دیده می شد که با اشاره به چیزهای وحشتناکی که دیده می شد، دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Death may lurk among the green blades.
[ترجمه گوگل]مرگ ممکن است در میان تیغه های سبز کمین کند
[ترجمه ترگمان]ممکن است در میان تیغه های سبز پنهان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They understand the dangers that lurk there, the balance between survival and extinction.
[ترجمه گوگل]آنها خطرات موجود در کمین را درک می کنند، تعادل بین بقا و انقراض
[ترجمه ترگمان]آن ها خطراتی را که در آنجا پنهان شده اند درک می کنند، تعادل بین بقا و انقراض
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کمین کردن (فعل)
stalk, ambush, lurk, scupper, waylay

در خفا انجام دادن (فعل)
lurk

در تکاپو بودن (فعل)
lurk, scrimmage

در کمین شکار بودن (فعل)
lurk

در انتظار فرصت بودن (فعل)
lurk

دزدکی عمل کردن (فعل)
lurk

تخصصی

[کامپیوتر] در کمین نشستن - ( اصطلاحی عامیانه ) خواندن یک گروه خبری در شبکه، بدون مشارکت پیامهای خود. چنین حالتی برای مدتی قبل از پست کردن هر پیامی توصیه می شود، تا از چگونگی هدف و ماهیت بحث آگاه شوید.

انگلیسی به انگلیسی

• hideout
lie in wait; hide; prowl, sneak about, slink; exist unsuspected or unseen; (internet) be a passive participant in a discussion group (read other people's messages without adding one's own comments)
to lurk somewhere means to wait there secretly.
if something such as a memory, suspicion, or danger lurks, it exists, but you are only slightly aware of it.

پیشنهاد کاربران

✓lurk 🗣️[لِرْک] VERB
۱ ) کمین کردن - خف کردن
۲ ) گفتگو در چت روم ها را خواندن - در تالار گفتگو بدون عضو بودن ( مخفیانه ) نظر خواندن
✓lark 🗣️[لارک] NOUN & VERB
۱ ) چکاوک
۲ ) تفریح - بازیگوشی - سرگرمی
...
[مشاهده متن کامل]

۳ ) بازیگوشی کردن
✓lure 🗣️[لور] VERB
۱ ) جذب کردن
۲ ) وسوسه کردن - فریفتن - اغوا کردن
✓lurch 🗣️[لِرْچ] NOUN & VERB
۱ ) حرکت یا چرخش ناگهانی و بی تعادل به یک سمت ( قایق و . . . )
۲ ) به طور ناگهانی و بدون تعادل حرکت کردن - تلوتلو خوردن

۱. کمین کردن ۲. مخفی بودن. نهفته بودن. باقی بودن ۳. پاورچین پاورچین رفتن. دزدانه رفتن
To remain hidden or in the background often wih intent to observe
کمین کردن
پنهان کاری
به نظرم واژه مناسبیه برای بعضی کانتکست ها
کمین کردن، خف کردن
Many people find it very irritating to have someone lurking at their desk
افراد زیادی خف شدن ( غافلگیر شدن ) پشت میز کارشان را آزار دهنده تلقی می کنند.
نهفته بودن
خف کردن

بپرس