صفت ( adjective )
مشتقات: luridly (adv.), luridness (n.)
مشتقات: luridly (adv.), luridness (n.)
• (1) تعریف: horrifying; gruesome; shocking.
• مترادف: appalling, frightful, gruesome, shocking
• مشابه: bloodcurdling, dreadful, gory, horrible, macabre, monstrous, terrible
• مترادف: appalling, frightful, gruesome, shocking
• مشابه: bloodcurdling, dreadful, gory, horrible, macabre, monstrous, terrible
- The city lived in fear as the lurid murders increased.
[ترجمه مجتبی عبیری] بت افزایش قتل های هولناک شهر در هاله ای از وحشت فرو رفته بود|
[ترجمه گوگل] با افزایش قتل های وحشتناک، شهر در ترس زندگی می کرد[ترجمه ترگمان] شهر در ترس و وحشت به وجود آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: sensational; shocking or dramatic.
• مترادف: sensational
• مشابه: dramatic, emotional, graphic, melodramatic, vivid
• مترادف: sensational
• مشابه: dramatic, emotional, graphic, melodramatic, vivid
- They wanted to hear all the lurid details of the messy divorce.
[ترجمه گوگل] آنها می خواستند تمام جزئیات مبهم طلاق کثیف را بشنوند
[ترجمه ترگمان] آن ها می خواستند تمام جزئیات ترسناک آن طلاق کثیف را بشنوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها می خواستند تمام جزئیات ترسناک آن طلاق کثیف را بشنوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: emitting a glaringly bright red glow.
• مترادف: glowing
• مشابه: bright, fiery, glaring, red, red-hot
• مترادف: glowing
• مشابه: bright, fiery, glaring, red, red-hot
- Lurid flames engulfed the crash site.
[ترجمه گوگل] شعله های آتش شدید محل سقوط هواپیما را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان] شعله های آتش در محل حادثه غرق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شعله های آتش در محل حادثه غرق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید