lure

/ˈlʊr//lʊə/

معنی: تطمیع، فریب، وسیله تطمیع، گول زنک، بوسیله تطمیع بدام انداختن، بطمع طعمه یا سودی گرفتار کردن، فریفتن، اغوا کردن
معانی دیگر: گیرایی، جذبه، کشش، (بیشتر با: on) جلب کردن، بسوی خود کشیدن، وسوسه کردن، (قوش شکاری) گولزنک باز شکاری (ریسمانی که سر آن مقداری پر می بندند و برای فراخواندن باز به کار می برند)، (هر چیزی که جلب یا وسوسه می کند) دام، تله، در باغ سبز، چشته، طعمه، نواله، چشته ی ماهیگیری (به ویژه چشته ی مصنوعی برای ماهیگیری با قلاب)، (باز شکاری را با گولزنک) فراخواندن، طعمه یا چیز جالبی که سبب عطف توجه دیگری شود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: anything that attracts by some desirable quality.
مترادف: bait, enticement
مشابه: allure, blandishment, bribe, call, come-on, draw, inducement, magnet, snare, tease, temptation

- the lure of luxury
[ترجمه گوگل] فریب تجمل گرایی
[ترجمه ترگمان] طعمه ناز و نعمت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: bait used to attract and catch animals, esp. an artificial bait for fish.
مترادف: bait, fly
مشابه: decoy
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: lures, luring, lured
مشتقات: luringly (adv.)
• : تعریف: to attract, as by a desirable quality.
مترادف: allure, entice, seduce
متضاد: repel
مشابه: attract, beckon, beguile, cajole, call, decoy, snare, tempt

- They lured him with money.
[ترجمه A.f] آنها او را با پول فریب دادند.
|
[ترجمه گوگل] او را با پول فریب دادند
[ترجمه ترگمان] با پول او را فریب می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the lure of the canvas for children
گیرایی سیرک در نظر کودکان

2. the lure of the great outdoors
جذبه ی دشت های طبیعی و پر ابهت

3. the lure of the stage
وسوسه ی صحنه ی تئاتر

4. don't let money lure you into doing something wrong
نگذار پول تو را به انجام کار خلاف وسوسه کند.

5. that free country's lure for settlers
جاذبه ی آن کشور آزاد برای مهاجران

6. a police decoy to lure drug dealers
تله ی پلیس برای به دام انداختن قاچاقچیان

7. they advertise in order to lure customers
برای جلب مشتری آگهی می دهند.

8. She can't resist the lure of the bright light.
[ترجمه گوگل]او نمی تواند در برابر فریب نور درخشان مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند در برابر وسوسه نور روشن مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He felt the lure of distant places.
[ترجمه گوگل]او فریب جاهای دور را احساس کرد
[ترجمه ترگمان]او طعمه مکان های دور افتاده ای را احساس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He attempted to lure her away from husband and family.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد او را از شوهر و خانواده دور کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد او را از شوهر و خانواده دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The bank launched an advertising campaign to lure back its traditional customers.
[ترجمه گوگل]این بانک یک کمپین تبلیغاتی برای جذب مشتریان سنتی خود راه اندازی کرد
[ترجمه ترگمان]این بانک تبلیغات تبلیغاتی برای بازگرداندن مشتریان سنتی خود آغاز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How can you lure the owner into leaving the house unlocked so that we can steal the jewels?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانید صاحب خانه را فریب دهید که قفل خانه را باز بگذارد تا بتوانیم جواهرات را بدزدیم؟
[ترجمه ترگمان]چطور تونستی صاحب خونه رو فریب بدی که خونه رو قفل کنه تا بتونیم جواهرات رو بدزدیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cheese is really a good lure for mice.
[ترجمه گوگل]پنیر واقعا طعمه خوبی برای موش است
[ترجمه ترگمان]پنیر واقعا طعمه خوبی برای موش ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She never hold out on the lure of money to do something they wanted.
[ترجمه گوگل]او هرگز از فریب پول برای انجام کاری که آنها می خواستند مقاومت نمی کرد
[ترجمه ترگمان]او هرگز به وسوسه پول در نمی آورد تا کاری را که می خواستند انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Malc wasn't mature enough to resist the lure of drink and drugs.
[ترجمه گوگل]Malc به اندازه کافی بالغ نبود که در برابر فریب نوشیدنی و مواد مخدر مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]Malc به اندازه کافی بزرگ نبود که در برابر وسوسه نوشیدنی و مواد مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Few can resist the lure of adventure.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی می توانند در برابر وسوسه ماجراجویی مقاومت کنند
[ترجمه ترگمان]افراد کمی می توانند در برابر وسوسه ماجراجویی مقاومت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Supermarket chains try to lure customers with price discounts.
[ترجمه گوگل]سوپرمارکت های زنجیره ای سعی می کنند با تخفیف های قیمتی مشتریان را جذب کنند
[ترجمه ترگمان]زنجیره های سوپرمارکت تلاش می کنند تا مشتریان را با تخفیف قیمت اغوا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. It's very difficult to lure talent away from Silicon Valley.
[ترجمه گوگل]جذب استعدادها از سیلیکون ولی بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]جذب استعداد از دره سیلیکون بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تطمیع (اسم)
allurement, lure, bribery, enticement

فریب (اسم)
bewitchment, conjuration, cheat, humbuggery, wile, allurement, lure, enticement, deception, deceit, fraud, delusion, temptation, seducement, magic, sorcery, bluff, bamboozle, bilk, bob, humbug, brogue, cantrip, imposture, swindle, defraudation, diabolism, hocus-pocus, goety, hoodoo, inveiglement

وسیله تطمیع (اسم)
lure, decoy, gudgeon

گول زنک (اسم)
lure, trinket

بوسیله تطمیع بدام انداختن (فعل)
lure

بطمع طعمه یا سودی گرفتار کردن (فعل)
lure

فریفتن (فعل)
fudge, cheat, hustle, wile, lure, decoy, charm, inveigle, entice, deceive, bewitch, delude, enchant, seduce, skunk, captivate, diddle, tempt, euchre, fob, jilt, mesmerize

اغوا کردن (فعل)
wile, lure, entice, seduce, crimp, tempt

انگلیسی به انگلیسی

• something which attracts, enticement; bait used to trap an animal or catch a fish; object of leather and feathers tied to a long line and used to attract a hawk (falconry)
tempt, entice, attract, seduce; recall a hawk by means of a lure (falconry)
to lure someone means to attract them and cause them go to a particular place, or to do something that they should not.
a lure is something such as bait which is used to attract prey to a certain place so that they can be caught.
a lure is an attractive quality that something has, or something that you find attractive.

پیشنهاد کاربران

1. جذبه. کشش 2. حیله 3. دام. تله 4. طمع 5. طعمه 6. مرغ دام 7. اغوا کردن. از راه بدر کردن. وسوسه کردن. کشاندن 8. به دام انداختن
مثال:
was she the bait to lure him into a trap?
آیا {زن} دامی بود برای کشاندن و اغوا کردن {مرد} به سمت یک تله
✓lure 🗣️[لور] VERB
۱ ) جذب کردن
۲ ) وسوسه کردن - فریفتن - اغوا کردن
✓lurk 🗣️[لِرْک] VERB
۱ ) کمین کردن - خف کردن
۲ ) گفتگو در چت روم ها را خواندن - در تالار گفتگو بدون عضو بودن ( مخفیانه ) نظر خواندن
...
[مشاهده متن کامل]

✓lark 🗣️[لارک] NOUN & VERB
۱ ) چکاوک
۲ ) تفریح - بازیگوشی - سرگرمی
۳ ) بازیگوشی کردن
✓lurch 🗣️[لِرْچ] NOUN & VERB
۱ ) حرکت یا چرخش ناگهانی و بی تعادل به یک سمت ( قایق و . . . )
۲ ) به طور ناگهانی و بدون تعادل حرکت کردن - تلوتلو خوردن

در خود کشیدن
۱. اغوا کردن - جذب کردن - به دام انداختن - فریفتن
۲. طعمه - دانه و وسیله ی تله - وسیله ی اغوا و فریفتن
این کلمه کاربردای عجیب و زیادی داره. پس مثال ها و تعاریف زیادی رو براتون میزارم.
توحه کنید ◀️ این یعنی مثال
...
[مشاهده متن کامل]

مثال :
Everything is hidden by censorship and comolies with the norms ​of morality and international law. *He sent a picture of his six pack
? Can I share a picture of my round belly
? Do you want to lure all the girls from the chat
- People formerly baited chained bears for sport
- در گذشته مردم برای سرگرمی، سگ ها را به جان خرس های زنجیر شده می انداختند.
- His wife enjoyed baiting him
- زنش از اذیت و آزار او لذت می برد.
- to bait a trap with meat
- ( برای جلب حیوان ) گوشت ( طعمه ) در تله گذاشتن
- Worms are good fish bait
- کرم برای ماهیگیری گول زنه ی خوبی است.
- In espionage sex is used as a bait
- در جاسوسی از سکس برای به دام اندازی استفاده می شود.
تعاریف و مثال های بیشتر از NATIVES :
🌠Lure suggests the use of something that attracts, like "bait"
◀️Industry often lures scientists from universities by offering them huge salaries
🌠 n.
something such as jewelry or flashy cars that kidnappers, pedophiles, and pimps use to hook small children and teenagers in to trusting them and going with them so they are away from their parents or guardians and can be exploited
◀️The police matched the color and year of Tom's Viper with the lure used by the kidnapper, so they brought him in for questioning
🌠 LURING
Luring, someone that "lure" ( trick/fooling another guy
◀️ "Why did you steal my juice? You are a little luring. "
⬛⬛🌠🌠 توضیحات دیکشنری کمبریج :
🔴
the quality or power that something or someone has that makes it, him, or her attractive :
◀️the lure of fame/power/money

🔴
an artificial insect or other small animal that is put on the end of a fishing line to attract fish
◀️He could not resist the lure of great riches
◀️I don't understand the lure of fame
◀️She succumbed to the lure of a life of luxury
◀️He resisted the lure of Hollywood
◀️We were attracted by the lure of quick money
🔴 فعل ( Entice / Attract / Tempt / Draw / Seduce )
to persuade someone to do something or go somewhere by offering them something exciting :
◀️She was lured into the job by the offer of a high salary.
◀️He had lured his victim to a deserted house.
◀️Supermarket chains try to lure customers with price discounts.
anything that attracts people or animals, or the qualities that🔴 make something attractive :
◀️The lure of the city for creative people has existed for centuries
🔴A lure is an object used to attract fish or wild animals in order to catch them
🔴to attract a person or animal :
The university hopes to lure a new coach with an attractive◀️ salary package
🔴to persuade someone to do something or go somewhere by offering them something they would like to have :
lure sb with sth
◀️ Supermarket chains try to lure customers with price discounts
lure sb away ( from sth )
He was lured away from the US retailer by a French cosmetics◀️ company
🔴 the quality or power that something has that attracts people :
the lure of fame/money/wealth
◀️He could not resist the lure of easy money
❄️🌸❄️🌸❄️🌸 مثال های بیشتر :
I didn't realize about social media and how that could lure children in.
What about the women, girls and some boys who are lured into it, and kept there by force?
As happens with that other risky activity, the players in microfinance face temptations that lure them away from healthy long term relationships
Towns closer to urban centers have had more success luring new companies
The network was easily the most - watched of the night, luring 12. 2 million viewers from 8 - 11 p. m
The lists all contained so - called lures - - words that would make subjects think of other, related ones.
He's counting on the listing to be a success that will lure investors to further offerings in the years ahead.
Most schools offer scholarships to lure students with attractive grades, athletic skills or other talents.
Part of the lure of becoming a judge is the retirement benefits, and reducing those perks might reduce the quality of judges, some argue.
But the county board rejected the application in hopes of ultimately luring a different use to the property.
Usually the sound of the whistle and a bird or lure on a string is enough to bring them back to him.
They might lure me back into the synagogue.
The lure of a "buffed body" among teens, however, is more of a recent trend.
They were not lured, they were not forced, and they were not conned, into buying these products.
The floor is a screen that is the roof a coop for live birds such as pigeons or starlings that lure the raptors.

⁦✔️⁩به طمع انداختن،
تطمیع کردن
1 ) ?Can Big Oil 💥Lure💥 Investors Back
Oilprice. com@
2 ) Hospitality industry
Free flights and $1, 000 vouchers: Australian hospitality sector 💥lures💥 UK workers
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
the industry prepares to ramp up again amid staff shortages, one company is offering big incentives to British workers
TheGuardian. com@

It omitted the brutal details of Mr. Khashoggi’s death, including the dismemberment of his body with a bone saw after Saudi officials lured him to their consulate in Istanbul.
She was lured into the job by the offer of a high salary
⁦✔️⁩بوسیله تطمیع بدام انداختن، وسوسه کردن، فریفتن، اغوا کردن
A type of bait used in fishing or hunting
یک نوع خاصی از طمعه برای ماهیگیری و شکار
If you google it you can find the pictures.
تطمیع کردن، اغوا کردن، کشوندن
در باغِ سبز به کسی نشان دادن
به طمع انداختن
به دام انداختن
ترغیب کردن، جذب کردن، وسوسه کردن، اغوا کردن، مجاب کردن، تشویق کردن
فریفتن، بوسیله تطمیع به دام انداختن
طعمه ای که ماهی را با آن به دام می اندازند . یا هر طعمه ای که در صید و شکار به کار میرود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس