lunchtime

/ˈlʌntʃ.tɑɪm//ˈlʌntʃ.tɑɪm/

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a time when lunch is usu. eaten.

جمله های نمونه

1. At lunchtime the streets were choked with traffic.
[ترجمه گوگل]در وقت ناهار خیابان ها از ترافیک خفه می شد
[ترجمه ترگمان]هنگام ناهار، خیابان ها آکنده از ترافیک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Usually I only have a snack at lunchtime.
[ترجمه گوگل]معمولا فقط موقع ناهار میان وعده می خورم
[ترجمه ترگمان]معمولا در زمان ناهار یک وعده غذا دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She finally showed up at lunchtime.
[ترجمه فضولی] بلاخره سر ناهار اومد
|
[ترجمه گوگل]بالاخره سر ناهار حاضر شد
[ترجمه ترگمان]بالاخره سر ناهار پیداش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have our main meal at lunchtime.
[ترجمه گوگل]ما وعده غذایی اصلی خود را هنگام ناهار می خوریم
[ترجمه ترگمان]ما غذای اصلی خود را در زمان ناهار داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We only had a little snack at lunchtime.
[ترجمه گوگل]فقط موقع ناهار یه میان وعده خوردیم
[ترجمه ترگمان]ما فقط موقع ناهار یه اسنک کوچولو خوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Let's split up now and meet again at lunchtime.
[ترجمه گوگل]حالا بیایید از هم جدا شویم و سر وقت ناهار دوباره همدیگر را ببینیم
[ترجمه ترگمان]بیایید حالا از هم جدا شویم و در زمان ناهار یکدیگر را ملاقات کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Drinking a beer at lunchtime makes me feel dozy all afternoon.
[ترجمه گوگل]نوشیدن آبجو در وقت ناهار باعث می شود تمام بعد از ظهر احساس خستگی کنم
[ترجمه ترگمان]نوشیدن یک آبجو در ساعت ناهار باعث می شود که من تمام بعد از ظهر احساس راحتی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I only have time for a snack at lunchtime.
[ترجمه گوگل]فقط موقع ناهار برای میان وعده وقت دارم
[ترجمه ترگمان]من فقط برای خوردن یک اسنک در زمان ناهار وقت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At lunchtime, MPs are spoilt for choice in 26 restaurants and bars.
[ترجمه گوگل]در وقت ناهار، نمایندگان مجلس در 26 رستوران و کافه برای انتخاب ناموفق هستند
[ترجمه ترگمان]در زمان ناهار، نمایندگان مجلس برای انتخاب در ۲۶ رستوران و میله ها لوس شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The package still hadn't arrived by lunchtime.
[ترجمه گوگل]بسته هنوز تا وقت ناهار نرسیده بود
[ترجمه ترگمان]بسته هنوز وقت ناهار نرسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The haze usually clears by lunchtime.
[ترجمه گوگل]مه معمولا تا زمان ناهار از بین می رود
[ترجمه ترگمان]مه معمولا هنگام ناهار خاموش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Several more people than usual came to the lunchtime concert.
[ترجمه گوگل]چند نفر بیشتر از همیشه به کنسرت ناهار آمدند
[ترجمه ترگمان]چند نفر دیگر از معمول به کنسرت ناهار رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. John ate the last of the bread at lunchtime.
[ترجمه گوگل]جان آخرین نان را موقع ناهار خورد
[ترجمه ترگمان]جان آخرین تکه نان را در زمان ناهار خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He usually goes out for a pint at lunchtime.
[ترجمه گوگل]او معمولاً موقع ناهار بیرون می رود تا یک پیمانه بخورد
[ترجمه ترگمان] معمولا موقع ناهار میره بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• time at which the afternoon meal is eaten (generally around noon)
lunchtime is the time in the middle of the day when people have lunch.

پیشنهاد کاربران

موقع نهار. ظهر
مثال:
The Foreign Office rang at lunch - time today.
امروز موقع نهار از وزارت امور خارجه زنگ زدند.
The time ( usually between 12 o'clock and 2 o'clock ) when people stop work to have something to eat.
وقت نهار
موقع یا زمان رسیدن ناهار
اسم رمز برای استفاده در زمانی که می خواهید با کسی عشق بازی ( یا مثلا made out, make out, French kiss ) کنید.
در رده بندی شامل:
دست در دست بودن Breakfast - holding hands
بوسیدن Snack - smack on the lips
...
[مشاهده متن کامل]

Dinner - below the belt
Dessert - sex
مثال:
". Ashley: "Wow, that guy is really salty
"!Jena: "Yeah, you should go get some lunchtime with him
"!Ashley: "I'm on that
روز بعد از آن:
"!Ashley: "Jena, I had dessert and I didn't want to

بپرس