lumping

/ˈləmpɪŋ//ˈlʌmpɪŋ/

گنده

جمله های نمونه

1. stir in the flour gradually to avoid lumping
آرد را کم کم اضافه کن و هم بزن تا قلمبه نشود.

2. Pass the sauce through a sieve to remove any lumps.
[ترجمه گوگل]سس را از صافی رد کنید تا توده ها از بین بروند
[ترجمه ترگمان]سس رو از طریق آبکش رد کن تا تیکه تیکه تیکه کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You'll have to lump it even if you don't like it.
[ترجمه گوگل]حتی اگر آن را دوست نداشته باشید، باید آن را یکپارچه کنید
[ترجمه ترگمان]اگر خوشت نمی اید باید آن را پاره کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His pockets were lumped with various articles.
[ترجمه گوگل]جیب هایش پر از اجناس مختلف بود
[ترجمه ترگمان]جیب هایش پر از اشیا مختلف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I like taking one lump of sugar in my tea.
[ترجمه گوگل]من دوست دارم یک حبه قند در چایم بخورم
[ترجمه ترگمان] دوست دارم یه تیکه شکر تو چایی بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wind and rain have eroded the statues into shapeless lumps of stone.
[ترجمه گوگل]باد و باران مجسمه ها را به صورت توده های بی شکل سنگ فرسایش داده است
[ترجمه ترگمان]باد و باران مجسمه ها را به تکه های بی شکل و بی شکل تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You don't want lumps in the sauce.
[ترجمه گوگل]شما نمی خواهید توده در سس وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]تو تیکه تیکه تو سس لازم نداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What they expected to be the removal of a small lump turned out to be major surgery.
[ترجمه گوگل]چیزی که آنها انتظار داشتند برداشتن یک توده کوچک باشد، عمل جراحی بزرگی بود
[ترجمه ترگمان]چیزی که آن ها انتظار داشتند حذف یک برآمدگی کوچک باشد، جراحی بزرگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My hand came into contact with a small lump.
[ترجمه گوگل]دستم با یک توده کوچک تماس پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]دستم با یک تکه کوچک ارتباط برقرار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As the wheel turned, the potter shaped and squeezed the lump of clay into a graceful shape.
[ترجمه گوگل]همانطور که چرخ می چرخید، سفالگر به شکل و فشردگی توده خاک رس را به شکلی برازنده درآورد
[ترجمه ترگمان]همان طور که چرخ می چرخید، پاتر شکل گل رس را به شکل زیبایی در می اورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stir the sauce to remove any small lumps.
[ترجمه گوگل]سس را هم بزنید تا همه توده های کوچک از بین برود
[ترجمه ترگمان]سس را به هم بزنید تا تکه های کوچکی بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Break up these large lumps of dirt.
[ترجمه گوگل]این توده های بزرگ خاک را بشکنید
[ترجمه ترگمان] این تیکه های بزرگ رو از هم جدا کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The surgeon excised the lump from her breast.
[ترجمه گوگل]جراح توده را از سینه او جدا کرد
[ترجمه ترگمان]جراح توده را از سینه اش بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The media tends to lump all these groups together.
[ترجمه گوگل]رسانه ها تمایل دارند همه این گروه ها را کنار هم جمع کنند
[ترجمه ترگمان]رسانه ها تمایل دارند که همه این گروه ها را با هم یکجا جمع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Strain the custard to remove lumps.
[ترجمه گوگل]کاسترد را صاف کنید تا توده ها از بین بروند
[ترجمه ترگمان]custard را با استفاده از lumps بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس