1. But along the Interstate 9corridor of New Hampshire and Vermont, fewer than 20 percent of such patients have lumpectomies.
[ترجمه گوگل]اما در امتداد راهروی 9 بین ایالتی نیوهمپشایر و ورمونت، کمتر از 20 درصد از این بیماران لامپکتومی دارند
[ترجمه ترگمان]اما در امتداد بزرگراه میان ایالتی ۹ نیو همپشایر و ورمونت، کم تر از ۲۰ درصد از این بیماران دچار مشکل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما در امتداد بزرگراه میان ایالتی ۹ نیو همپشایر و ورمونت، کم تر از ۲۰ درصد از این بیماران دچار مشکل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Simple mastectomy is removal of the Breast only. Lumpectomy is removal of the tumour only.
[ترجمه گوگل]ماستکتومی ساده فقط برداشتن سینه است لامپکتومی تنها برداشتن تومور است
[ترجمه ترگمان]برداشتن سینه ساده می تواند تنها از پستان جلوگیری کند lumpectomy تنها تومور را برداشت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برداشتن سینه ساده می تواند تنها از پستان جلوگیری کند lumpectomy تنها تومور را برداشت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In this army, "lumpectomy" was originally a term of abuse.
[ترجمه گوگل]در این ارتش، "لومپکتومی" در اصل یک اصطلاح سوء استفاده بود
[ترجمه ترگمان]در این ارتش، \"lumpectomy\" در اصل یک اصطلاح آزار و اذیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این ارتش، \"lumpectomy\" در اصل یک اصطلاح آزار و اذیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Repairing the divot caused by an average lumpectomy requires eight to 10 syringes to get about 360 cc of fat tissue.
[ترجمه گوگل]ترمیم دیووت ناشی از لامپکتومی متوسط به هشت تا 10 سرنگ نیاز دارد تا حدود 360 سی سی بافت چربی بدست آید
[ترجمه ترگمان]تعمیر the ناشی از یک lumpectomy متوسط نیازمند هشت تا ۱۰ سرنگ برای رسیدن به حدود ۳۶۰ سی سی از بافت چربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تعمیر the ناشی از یک lumpectomy متوسط نیازمند هشت تا ۱۰ سرنگ برای رسیدن به حدود ۳۶۰ سی سی از بافت چربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Lumpectomy followed by courses of CMF ( cyclophosphamide, methotrexate, fluorouracil ).
[ترجمه گوگل]لامپکتومی به دنبال دوره های CMF (سیکلوفسفامید، متوترکسات، فلوئورواوراسیل)
[ترجمه ترگمان]lumpectomy پس از آن دوره های of (cyclophosphamide، methotrexate، fluorouracil)دنبال شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]lumpectomy پس از آن دوره های of (cyclophosphamide، methotrexate، fluorouracil)دنبال شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Then doctors removed it. The lumpectomy operation was followed with radiation treatments to kill any remaining cancer cells.
[ترجمه گوگل]سپس پزشکان آن را حذف کردند عمل لامپکتومی با پرتو درمانی برای از بین بردن سلول های سرطانی باقی مانده دنبال شد
[ترجمه ترگمان]سپس پزشکان آن را برداشتند عملیات lumpectomy با درمان های اشعه انجام شد تا هر گونه سلول های سرطانی باقی مانده را بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس پزشکان آن را برداشتند عملیات lumpectomy با درمان های اشعه انجام شد تا هر گونه سلول های سرطانی باقی مانده را بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Lumpectomy is a surgical procedure in which only the tumor tissue is removed.
[ترجمه گوگل]لامپکتومی یک روش جراحی است که در آن فقط بافت تومور برداشته می شود
[ترجمه ترگمان]lumpectomy یک روش جراحی است که در آن تنها بافت تومور از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]lumpectomy یک روش جراحی است که در آن تنها بافت تومور از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The lumpectomy operation was followed with radiation treatments to kill any remaining cancer cells.
[ترجمه گوگل]عمل لامپکتومی با پرتو درمانی برای از بین بردن سلول های سرطانی باقی مانده دنبال شد
[ترجمه ترگمان]عملیات lumpectomy با درمان های اشعه انجام شد تا هر گونه سلول های سرطانی باقی مانده را بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عملیات lumpectomy با درمان های اشعه انجام شد تا هر گونه سلول های سرطانی باقی مانده را بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Because lumpectomy typically involves daily radiation treatment for an extended period of time, and mastectomy typically does not require radiation therapy, women sometimes choose mastectomy.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که لامپکتومی معمولاً شامل پرتو درمانی روزانه برای مدت زمان طولانی است و ماستکتومی معمولاً نیازی به پرتودرمانی ندارد، زنان گاهی اوقات ماستکتومی را انتخاب می کنند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که lumpectomy معمولا شامل عملیات تشعشع روزانه برای یک دوره زمانی طولانی است، و mastectomy معمولا به درمان اشعه نیاز ندارد، زنان گاهی برداشتن mastectomy را انتخاب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که lumpectomy معمولا شامل عملیات تشعشع روزانه برای یک دوره زمانی طولانی است، و mastectomy معمولا به درمان اشعه نیاز ندارد، زنان گاهی برداشتن mastectomy را انتخاب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Simple mastectomy is removal of the breast only. Lumpectomy is removal of the tumour only.
[ترجمه گوگل]ماستکتومی ساده فقط برداشتن پستان است لامپکتومی تنها برداشتن تومور است
[ترجمه ترگمان]برداشتن mastectomy ساده فقط برداشتن پستان است lumpectomy تنها تومور را برداشت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برداشتن mastectomy ساده فقط برداشتن پستان است lumpectomy تنها تومور را برداشت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Often women with small tumors undergo lumpectomy to have the tumor removed.
[ترجمه گوگل]اغلب زنانی که تومورهای کوچک دارند برای برداشتن تومور تحت عمل لامپکتومی قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]اغلب زنان مبتلا به تومور کوچک تحت فشار قرار می گیرند تا تومور را از بدن جدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اغلب زنان مبتلا به تومور کوچک تحت فشار قرار می گیرند تا تومور را از بدن جدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The radiation that women typically undergo after lumpectomy or mastectomy, for instance, damages the surviving tissue and destroys the local blood supply.
[ترجمه گوگل]برای مثال، تشعشعی که زنان معمولاً پس از لامپکتومی یا ماستکتومی تحت آن قرار میگیرند، به بافت باقیمانده آسیب میرساند و جریان خون محلی را از بین میبرد
[ترجمه ترگمان]The که زنان نوعا پس از lumpectomy (mastectomy)یا mastectomy (mastectomy)انجام می دهند، به عنوان مثال، به بافت زنده آسیب می زند و منبع خون محلی را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The که زنان نوعا پس از lumpectomy (mastectomy)یا mastectomy (mastectomy)انجام می دهند، به عنوان مثال، به بافت زنده آسیب می زند و منبع خون محلی را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This woman was 37 years old, and she too had had a lumpectomy and radiotherapy four years earlier.
[ترجمه گوگل]این زن 37 ساله بود و او نیز چهار سال قبل لامپکتومی و رادیوتراپی انجام داده بود
[ترجمه ترگمان]این زن سی و سی سال داشت و او نیز چهار سال پیش یک lumpectomy و پرتو درمانی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این زن سی و سی سال داشت و او نیز چهار سال پیش یک lumpectomy و پرتو درمانی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But at the same time, they were grappling with the challenge of repairing patients after partial mastectomy and lumpectomy.
[ترجمه گوگل]اما در همان زمان، آنها با چالش ترمیم بیماران پس از ماستکتومی جزئی و لامپکتومی دست و پنجه نرم می کردند
[ترجمه ترگمان]اما در عین حال، آن ها با چالش تعمیر بیماران پس از برداشتن قسمتی از برداشتن قسمتی از mastectomy و lumpectomy دست و پنجه نرم می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما در عین حال، آن ها با چالش تعمیر بیماران پس از برداشتن قسمتی از برداشتن قسمتی از mastectomy و lumpectomy دست و پنجه نرم می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید