lump in throat


عقده در گلو

پیشنهاد کاربران

هکهک. [ هَُ هَُ ] ( اِ صوت ) آواز گریه که در گلو باشد. ( انجمن آرا ) :
صوفیا قرّابه از می هکهک گریه گشاد
گریه ٔخونین او در سجده گاه او ببین.
امیرخسرو.
رجوع به هق هق شود.
نوسته. [ ت َ / ت ِ / ن َ وَ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) صدای گریه که در گلو پیچد. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) . گریه در گلو و فریاد، و ظاهراً تصحیف نیوشه است. ( از رشیدی ) . نیوشه هم به این معنی ظاهراً مصحف شنوشه = سنوسه = اشنوسه است ، چنانکه به اقرب احتمال در این بیت بدیع بلخی :
...
[مشاهده متن کامل]

اشک بارید و پس نیوشه گرفت
باز بفزود گفتهای دراز.
نیوشه مصحف شنوشه است. ( احوال رودکی تألیف سعید نفیسی ، از حاشیه برهان قاطع چ معین ) .

فشرده شدن گلو بر اثر بغض
بغض گلو ( از شدت غم ) مثال ، I had a lump in my throat as I watched my brother get on the plane من درست لحظه تماشای سوار شدن برادرم به هواپیما، یک بغضی در گلویم داشتم ( در آن لحظه یک بغضی گلویم را می فشرد )

بپرس