luminosity

/ˌluːmɪˈnɒsɪti//ˌluːmɪˈnɒsɪti/

معنی: فروغ، درخشش، نور افکنی، فروزندگی، جسم نورانی
معانی دیگر: لیانیدگی، شید زایی، شید افشانی، رخشش، فروه

جمله های نمونه

1. For a few years its luminosity flared up to about 000 times the present-day luminosity of the Sun.
[ترجمه گوگل]برای چند سال درخشندگی آن تا حدود 000 برابر درخشندگی خورشید امروزی شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]درخشندگی آن تا چند سال درخشندگی و درخشندگی روز حاضر خورشید را به خود گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These investigations of the sun's luminosity are not just intellectual curiosity.
[ترجمه گوگل]این تحقیقات در مورد درخشندگی خورشید فقط کنجکاوی فکری نیست
[ترجمه ترگمان]این تحقیقات در مورد درخشندگی خورشید فقط کنجکاوی عقلانی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The luminosity of the Sun in the early history of the Solar System was probably only about 70% of the present value.
[ترجمه گوگل]درخشندگی خورشید در تاریخ اولیه منظومه شمسی احتمالاً تنها حدود 70 درصد ارزش فعلی بوده است
[ترجمه ترگمان]درخشندگی خورشید در تاریخ ابتدایی منظومه شمسی احتمالا حدود ۷۰ % ارزش فعلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This creates a pronounced visual luminosity and shows up on the X-ray as strong white.
[ترجمه گوگل]این یک درخشندگی بصری واضح ایجاد می کند و در اشعه ایکس به صورت سفید قوی نشان داده می شود
[ترجمه ترگمان]این یک درخشندگی بصری برجسته ایجاد می کند و در پرتو ایکس به عنوان سفید قوی نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Due to their high luminosity and high mass-loss rates, massive stars are playing an important role in the studies of modern astrophysics, such as the formation and the evolution of galaxies.
[ترجمه گوگل]ستارگان پرجرم به دلیل درخشندگی زیاد و نرخ از دست دادن جرم بالا، نقش مهمی در مطالعات اخترفیزیک مدرن، مانند شکل‌گیری و تکامل کهکشان‌ها ایفا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]به خاطر درخشندگی بالا و میزان بالای تلفات زیاد، ستاره های بزرگ نقش مهمی در مطالعات فیزیک نجومی مدرن، مانند شکل گیری و تکامل کهکشان ها بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Specifies the luminosity of the selected custom color.
[ترجمه گوگل]درخشندگی رنگ سفارشی انتخاب شده را مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]درخشندگی رنگ سفارشی انتخاب شده را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Using EDTA dispart ray luminosity method test cupreous in gold - cupreous - cadmium liquid.
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش درخشندگی پرتو پرتو EDTA، مس را در مایع طلا - مس - کادمیوم آزمایش کنید
[ترجمه ترگمان]ما با استفاده از روش luminosity dispart dispart cupreous cupreous در مایع gold - cupreous - کادمیم را آزمایش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A luminosity that appears over swamps or marshes at night; ignis fatuus.
[ترجمه گوگل]درخشندگی که در شب روی مرداب ها یا مرداب ها ظاهر می شود ignis fatuus
[ترجمه ترگمان]نوری که در شب بر فراز باتلاق یا باتلاق ها ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It will the further color and luminosity tweaking easier.
[ترجمه گوگل]تغییر رنگ و درخشندگی بیشتر را آسان تر می کند
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب رنگ و درخشندگی بیشتری افزایش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Specifically, the luminosity of a star is proportional to temperature to the fourth power.
[ترجمه گوگل]به طور خاص، درخشندگی یک ستاره متناسب با درجه حرارت با توان چهارم است
[ترجمه ترگمان]به طور خاص درخشندگی یک ستاره متناسب با دما نسبت به قدرت چهارم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Its luminosity is measured relative to that of our sun.
[ترجمه گوگل]درخشندگی آن نسبت به خورشید ما اندازه گیری می شود
[ترجمه ترگمان]درخشندگی آن نسبت به خورشید ما اندازه گیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A light produced by a body heated to luminosity ; incandescence.
[ترجمه گوگل]نوری که توسط جسم گرم شده تا درخشندگی تولید می شود رشته ای
[ترجمه ترگمان]نوری که توسط یک جسم تولید می شود تا درخشندگی داشته باشد؛ incandescence
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The expert recognises Ceylon sapphires the luminosity and brilliance of their light to medium blue colour.
[ترجمه گوگل]متخصص یاقوت کبود سیلان درخشندگی و درخشندگی رنگ آبی روشن تا متوسط ​​آنها را تشخیص می دهد
[ترجمه ترگمان]این متخصص در بین درخشندگی و درخشندگی نور خود به رنگ آبی متوسط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This article analyses the causes of making projector's luminosity darkling and introduces their maintenance ranges and effect and brings forward their schemes of maintenance and their cost.
[ترجمه گوگل]این مقاله به تحلیل علل تیره شدن درخشندگی پروژکتور می پردازد و محدوده و اثر نگهداری آنها را معرفی می کند و طرح های نگهداری و هزینه آنها را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله علل ایجاد درخشندگی پروژکتور را تحلیل می برد و محدوده های تعمیر و نگهداری آن ها را معرفی می کند و طرح های تعمیر و نگهداری و هزینه آن ها را به جلو می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فروغ (اسم)
shine, blaze, luminosity

درخشش (اسم)
spangle, sparkle, scintillation, shine, luminosity, luster, glitter, eclat, fulguration

نور افکنی (اسم)
projection, luminosity, lighting

فروزندگی (اسم)
luminosity

جسم نورانی (اسم)
luminosity

تخصصی

[کامپیوتر] درخشندگی - درخشندگی - روشنایی ؛ خاصیت نوردهی با لامپ . برخی از برنامه های 3D می توانند به اشیا نور بدهند.
[برق و الکترونیک] شدت روشنایی، درخشندگی نسبت شار روشنایی به شار تابش متناظر با آن در طول موجی خاص که بر حسب لومن بر وات بیان می شود . - درخشندگی
[زمین شناسی] روشنی، تابندگی خاصیت صادر کردن نور بصورت انرژی تشعشعی
[نساجی] نورانیت
[آب و خاک] درخشش

انگلیسی به انگلیسی

• quality or condition of being luminous, brightness; something which emits light; strength of light emitted from a light source
luminosity is bright light; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : luminosity / luminance
✅️ صفت ( adjective ) : luminous
✅️ قید ( adverb ) : luminously
درخشش - درخشندگی
لومِناسِدی

بپرس