luminescent

/ˌluːməˈnesənt//ˌluːmɪˈnesns/

معنی: درخشان، تابناک، شب تاب، پر فروغ
معانی دیگر: لیاننده (رجوع شود به: luminescence)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or characterized by luminescence.
مشابه: luminous

جمله های نمونه

1. Stroke the Luminescent Mousse quickly through your hair and comb through, making sure that it is well distributed at the roots.
[ترجمه الهام] مووس درخشان را به بر روی موهای خود بکشیدو شانه کنید، ومطمئن شوید که مووس در ریشه ها به خوبی پخش شده است.
|
[ترجمه گوگل]موس لومینسنت را به سرعت روی موهای خود بکشید و شانه کنید، مطمئن شوید که به خوبی در ریشه پخش شده است
[ترجمه ترگمان]به سرعت از میان موهای خود عبور کنید و شانه را شانه بزنید و اطمینان حاصل کنید که به خوبی در ریشه ها توزیع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cocaine looked like talcum powder, luminescent in the darkness.
[ترجمه الهام] کوکائین مانند پودر تالک در تاریکی درخشان است.
|
[ترجمه گوگل]کوکائین شبیه پودر تالک بود که در تاریکی درخشان بود
[ترجمه ترگمان]کوکائین شبیه پودر طلق و درخشان در تاریکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Underneath the tree canopy of luminescent green there are flowers everywhere.
[ترجمه الهام] در زیر سایبانی از سبز درخشان درخت، همه جا گلها وجود دارد.
|
[ترجمه گوگل]در زیر تاج درخت سبز درخشان همه جا گل است
[ترجمه ترگمان]در زیر سایبان درختان، گیاهان در همه جا گل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Now they shine with luminescent brilliance.
[ترجمه الهام] آنها با درخشش نورانی می درخشند.
|
[ترجمه گوگل]اکنون آنها با درخشندگی درخشان می درخشند
[ترجمه ترگمان]اکنون با آخرین درخشندگی درخشان می درخشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A luminescent device with the composite electrode has high brightness performance.
[ترجمه گوگل]یک دستگاه شب تاب با الکترود کامپوزیت عملکرد روشنایی بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]یک وسیله نورانی با الکترود کامپوزیتی دارای عملکرد روشنایی بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A hydromedusa spreads its luminescent tentacles in the Weddell Sea near Antarctica.
[ترجمه گوگل]یک هیدرومدوزا شاخک های درخشان خود را در دریای ودل در نزدیکی قطب جنوب گسترش می دهد
[ترجمه ترگمان]A tentacles را در دریای Weddell نزدیک قطب جنوب گسترش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In this paper, the temperature characteristic of super luminescent diode ( SLD ) used in a fiber optic gyroscope system is introduced.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، مشخصه دمایی دیود فوق درخشان (SLD) مورد استفاده در سیستم ژیروسکوپ فیبر نوری معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، مشخصه دمایی یک دیود نوری فوق العاده (SLD)که در یک ژیروسکوپ نوری فیبر نوری مورد استفاده قرار می گیرد، معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The transparent luminescent thin films doped with the terbium complex were obtained by sol gel method.
[ترجمه گوگل]لایه های نازک درخشان شفاف دوپ شده با کمپلکس تربیوم به روش سل ژل بدست آمد
[ترجمه ترگمان]لایه های نازک با نور نازک با کمپلکس terbium با استفاده از روش sol sol بدست آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Among the large number of luminescent materials, rare-earth vanadate host luminescent materials are well known for their good chemical and thermal stability.
[ترجمه گوگل]در میان تعداد زیادی از مواد شب تاب، مواد شب تاب میزبان وانادات خاکی کمیاب به دلیل پایداری شیمیایی و حرارتی خوب خود شناخته شده اند
[ترجمه ترگمان]در میان تعداد زیادی از مواد مرتبط با نور، عناصر نادر خاکی و درخشان با دقت به خاطر پایداری شیمیایی و حرارتی خوب خود مشهور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The influencing factors of the brightness of luminescent switch were studied.
[ترجمه گوگل]عوامل موثر بر روشنایی سوئیچ شب تاب مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]عوامل موثر روشنایی تغییر با دقت مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Manufacturing the hands concludes with coating the luminescent substance, followed by a visual check.
[ترجمه گوگل]ساخت دست‌ها با پوشش ماده درخشان و سپس بررسی بصری به پایان می‌رسد
[ترجمه ترگمان]ساخت دست با پوشش یک ماده درخشان و پس از آن یک چک دیداری به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One of the important specifications of luminescent efficiency is described.
[ترجمه گوگل]یکی از مشخصات مهم راندمان شب تاب تشریح شده است
[ترجمه ترگمان]یکی از ویژگی های مهم بازدهی بازده، توضیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One is the shock self - luminescent fiber - optic pin, and the other is the flash - gap fiber - optic pin.
[ترجمه گوگل]یکی پین فیبر نوری شوک خود روشنایی و دیگری پین فیبر نوری فلاش - شکاف است
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها یک پین با فیبر - نوری - نوری است و دیگری پین نوری با فیبر نوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I was awestruck in the maple grove, immersed there in the luminescent yellow all around.
[ترجمه گوگل]من در بیشه‌های افرا شگفت‌زده بودم، در آنجا غوطه‌ور در زردی درخشان دور تا دور
[ترجمه ترگمان]مات و مبهوت در سایه درخت افرا ایستاده بودم و غرق در رنگ های زرد و درخشان بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درخشان (صفت)
ablaze, bright, shining, luminous, shiny, stellar, phosphorescent, refulgent, beaming, starry, beamy, illustrious, luminescent, luminiferous, lucid, fulgent, glittery, luciferous, lightsome

تابناک (صفت)
bright, shining, radiant, lucent, luminescent, luminiferous, sunny

شب تاب (صفت)
phosphoric, phosphorescent, luminescent, luminiferous, luciferous, noctilucent

پر فروغ (صفت)
luminescent, splendent

تخصصی

[شیمی] لومینسان، لیان
[برق و الکترونیک] نورتاب ماده ای که قادر به نشان دادن خواص نور تابی است .

انگلیسی به انگلیسی

• glowing, emitting light (not through heat)

پیشنهاد کاربران

بپرس