luminescence

/ˌluːməˈnesəns//ˌluːmɪˈnesns/

معنی: شب تابی، تابناکی
معانی دیگر: لیانندگی (در برابر: تابندگی incandescence) (شارندگی fluorescence و فروزندگی phosphorescence از انواع لیانندگی هستند)، خود تابی، فیزیک پدیده نورافشانی جسمی پس از قرارگرفتن درمعر­ تابش اشعه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the production of light not caused directly by heat, as by chemical reaction. (Cf. incandescence.)

(2) تعریف: the light given off by such a process.

جمله های نمونه

1. Lights reflected off dust-covered walls creating a ghostly luminescence.
[ترجمه گوگل]نورها از دیوارهای پوشیده از گرد و غبار منعکس می شوند و درخشندگی شبح مانندی ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]نور از روی دیواره ای پوشیده از گرد و خاک که یک ماده luminescence را تشکیل می داد منعکس می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The moonlight gave everything a strange luminescence.
[ترجمه گوگل]نور ماه به همه چیز درخشندگی عجیبی می بخشید
[ترجمه ترگمان]نور مهتاب همه چیز را به luminescence عجیبی بخشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Confusion is avoided by using the term luminescence, and specifying the activating energy as a descriptive prefix.
[ترجمه گوگل]با استفاده از اصطلاح لومینسانس، و مشخص کردن انرژی فعال کننده به عنوان پیشوند توصیفی، از سردرگمی جلوگیری می شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از عبارت luminescence از آشفتگی اجتناب می شود و انرژی فعال را به عنوان یک پیشوند توصیفی مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One category of luminescence, however, has a plain and unmistakable purpose.
[ترجمه گوگل]با این حال، یک دسته از لومینسانس، هدفی واضح و غیرقابل انکار دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک گروه از luminescence دارای یک هدف روشن و مشخص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Luminescence chambers are designed to cope with this and are tested up to specified voltages with metal targets as samples.
[ترجمه گوگل]محفظه های لومینسانس برای مقابله با این امر طراحی شده اند و تا ولتاژهای مشخص با اهداف فلزی به عنوان نمونه آزمایش می شوند
[ترجمه ترگمان]حفره های luminescence برای مقابله با این مساله طراحی شده اند و برای ولتاژهای مشخص شده با اهداف فلزی به عنوان نمونه آزمایش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This luminescence is measured and is directly proportional to the number of trapped electrons, and thus to the total radiation dose.
[ترجمه گوگل]این لومینسانس اندازه گیری می شود و با تعداد الکترون های به دام افتاده و در نتیجه با دوز کل تابش نسبت مستقیم دارد
[ترجمه ترگمان]این luminescence اندازه گیری می شود و به طور مستقیم متناسب با تعداد الکترون های به دام افتاده، و در نتیجه مقدار کل مقدار تشعشع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In fact, optically stimulated luminescence tests and carbon 14 dating have proven their great age: they are almost certainly Neolithic.
[ترجمه گوگل]در واقع، آزمایش‌های لومینسانس با تحریک نوری و تاریخ‌گذاری کربن 14، سن بزرگ آنها را ثابت کرده است: تقریباً به طور قطع نوسنگی هستند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، نوری که به صورت اپتیکی (اپتیک)استفاده می شود، تست های luminescence و carbon ۱۴ را به اثبات می رساند: آن ها تقریبا در عصر حجر زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The information captured shows a kind of luminescence and streams of energy flowing from the fingers or toes.
[ترجمه گوگل]اطلاعات به دست آمده نوعی درخشندگی و جریان های انرژی را نشان می دهد که از انگشتان دست یا پا جاری می شود
[ترجمه ترگمان]اطلاعات بدست آمده نشان دهنده نوعی از luminescence و جریان های انرژی که از انگشتان دست یا انگشتان حرکت می کنند را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The strip lights flickered again, providing the faintest luminescence.
[ترجمه گوگل]چراغ‌های نواری دوباره سوسو زدند و کم‌رنگ‌ترین درخشندگی را ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]نوره ای رقصان دوباره سوسو می زد و تولید برق می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Luminescence is rarely more than 1% efficient and thus of comparatively low intensity.
[ترجمه گوگل]لومینسانس به ندرت بیش از 1% کارآمد است و بنابراین شدت نسبتاً پایینی دارد
[ترجمه ترگمان]luminescence به ندرت بیش از ۱ % کارآیی و در نتیجه نسبتا پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The luminescence of Eu 3 + is also observed in TL emission spectrum of CaSO 4: Eu .
[ترجمه گوگل]لومینسانس Eu 3 + همچنین در طیف انتشار TL CaSO 4 مشاهده می شود: Eu
[ترجمه ترگمان]The Eu ۳ + نیز در طیف انتشار TL of ۴: Eu مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The thing of luminescence all is not a gold.
[ترجمه گوگل]چیز لومینسانس همه طلا نیست
[ترجمه ترگمان] اون ماده of طلا نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Color and luminescence of biology is explained of standpoint of Quantum Mechanics.
[ترجمه گوگل]رنگ و لومینسانس زیست شناسی از دیدگاه مکانیک کوانتومی توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]رنگ و luminescence زیست شناسی، از نقطه نظر مکانیک کوانتومی تشریح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. BaF 2 can improved greatly luminescence BaAl _ 12 O _ 19 : Mn phosphor.
[ترجمه گوگل]BaF 2 می تواند تا حد زیادی درخشندگی را بهبود بخشد BaAl _ 12 O _ 19 : فسفر منگنز
[ترجمه ترگمان]BaF ۲ می تواند به شدت luminescence _ ۱۲ _ ۱۹ _ ۱۹ را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شب تابی (اسم)
bioluminescence, luminescence, phosphorescence

تابناکی (اسم)
luminescence

تخصصی

[شیمی] لومینانس، لیانندگی (در برابر: تابندگی incandescence) (شارندگی fluorescence و فروزندگی phosphorescence از انواع لیانندگی هستند)، شب تابی، خود تابی
[عمران و معماری] روشنایی
[برق و الکترونیک] پرتو افکن
[زمین شناسی] لومینسانس، تابناکی ،روشن تابی کانی ها دارای لومینسانس انواع انرژی را به انرژی نورانی تبدیل می کنند . پدیده لومینسانس در اثر تغییر تراز الکترونها در اثر تحریک فیزیکی ایجاد می گردد.برخی از انواع لومینسانس عبارتند از :fluorescenceو phosphorescence
[ریاضیات] تابناکی، پرتو افشانی

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being luminescent, emitting of light, glowing (not through heat)
luminescence is a soft, glowing light; a literary word.

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] نورافشانی، درخشندگی: تابش و تشعشع نور از یک ماده
نورتابی
درخشندگی

بپرس