luminance

/ˈluːmənəns//ˈluːmɪnəns/

درخشندگی، رخشندگی، تابناکی، درخشش، لیان، تشعشع، روشنایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state or quality of emitting or reflecting light.

(2) تعریف: the measure of brightness of a light source or a luminous surface in candelas per unit area.

جمله های نمونه

1. The luminance profile of a typical grating pattern is shown in Figure
[ترجمه گوگل]مشخصات درخشندگی یک الگوی توری معمولی در شکل نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]پروفایل درخشندگی یک الگوی grating معمول در شکل زیر نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Only the luminance channel values affect the color of the shading.
[ترجمه گوگل]فقط مقادیر کانال روشنایی بر رنگ سایه تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]تنها مقادیر کانال درخشندگی بر رنگ سایه تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The second luminance signal includes second weights different from the predetermined weights.
[ترجمه گوگل]سیگنال درخشندگی دوم شامل وزن های دوم متفاوت از وزن های از پیش تعیین شده است
[ترجمه ترگمان]دومین سیگنال درخشندگی شامل وزن های دوم با وزن های از پیش تعیین شده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In particular, the method includes the luminance signal and the color difference signals being converted into color signals.
[ترجمه گوگل]به طور خاص، این روش شامل سیگنال روشنایی و سیگنال‌های تفاوت رنگ است که به سیگنال‌های رنگی تبدیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In additional, the luminance step is applied to detect the penumbra.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مرحله درخشندگی برای تشخیص نیم سایه اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مرحله درخشندگی برای شناسایی the اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Good flatness, opaque surface and luminance, suitable for single - firing floor tiles.
[ترجمه گوگل]مسطح بودن خوب، سطح مات و درخشندگی مناسب برای کاشی های کف یکبار پخت
[ترجمه ترگمان]سطح صاف، سطح مات و درخشندگی مناسب برای کاشی های کف تک آتش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Adjustable luminance systematic very heavy power bring out a problem of heat dissipation.
[ترجمه گوگل]قدرت بسیار سنگین سیستماتیک روشنایی قابل تنظیم، مشکل اتلاف گرما را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]درخشندگی برق بسیار سنگین یک مساله اتلاف گرما را به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Further, the second luminance signal is added to each of the amplified difference signals to produce output color signals.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دومین سیگنال درخشندگی به هر یک از سیگنال‌های تفاوت تقویت‌شده برای تولید سیگنال‌های رنگی خروجی اضافه می‌شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، سیگنال درخشندگی دوم به هر یک از سیگنال های difference تقویت شده برای تولید سیگنال های رنگ خروجی اضافه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The empirical calculation of illumination and luminance is not sufficient for modern roadways.
[ترجمه گوگل]محاسبه تجربی روشنایی و روشنایی برای جاده های مدرن کافی نیست
[ترجمه ترگمان]محاسبه تجربی روشنایی و درخشندگی برای جاده های مدرن کافی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bat - wing light distribution offers wide luminance without glare.
[ترجمه گوگل]توزیع نور بال خفاشی درخشندگی گسترده ای را بدون تابش خیره کننده ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]توزیع نور در بال خفاش خالی از درخشندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mullon KT . Color and luminance vision in human optic neuritis ? ? J ] . Brain 1986 ; 109∶1 - 13 .
[ترجمه گوگل]Mullon KT بینایی رنگ و درخشندگی در نوریت بینایی انسان ? ج مغز 1986 ; 109∶1 - 13
[ترجمه ترگمان]شرکت KT که این کار را انجام داد دیدگاه رنگ و درخشندگی در neuritis بینایی انسان؟ جی مغز ۱۹۸۶؛ ۱۰۹۱ - ۱۳
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Utilizing the human visual texture masking and luminance masking models, watermark is embedded into the largest coefficient of third level detail subimage.
[ترجمه گوگل]با استفاده از مدل‌های پوشاندن بافت بصری انسان و پوشش درخشندگی، واترمارک در بزرگترین ضریب زیرتصویر جزئیات سطح سوم تعبیه شده است
[ترجمه ترگمان]watermark با استفاده از ماسک بافت دیداری انسان و ماسک درخشندگی، در بزرگ ترین ضریب سطح سوم جدول قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To study the relation between myopia and luminance with chroma in paper and ink.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه رابطه بین نزدیک بینی و درخشندگی با رنگ در کاغذ و جوهر
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه ارتباط نزدیک بین بینی و روشنایی با chroma در کاغذ و مرکب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Before video compression, chrominance signals U, V and luminance signal Y should be separated from each other in every frame.
[ترجمه گوگل]قبل از فشرده‌سازی ویدئو، سیگنال‌های کرومینانس U، V و سیگنال روشنایی Y باید در هر فریم از یکدیگر جدا شوند
[ترجمه ترگمان]قبل از فشرده سازی ویدئو، سیگنال های chrominance، V، V و روشنایی Y باید از هم در هر فریم از هم جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] درخشندگی / درخشش - روشنایی
[کامپیوتر] درخشندگی
[برق و الکترونیک] روشنایی شدت روشنایی هر سطح در جهت معینی بر واحد سطح قرار گرفته در معرض نور، به گونه ای که از آن جهت دیده می شود . واحد SI روشنایی کاتدلا بر متر مربع است . - روشنایی
[نساجی] روشنایی نور
[معدن] درخشندگی (خدمات فنی)

انگلیسی به انگلیسی

• brightness, luminosity

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : luminosity / luminance
✅️ صفت ( adjective ) : luminous
✅️ قید ( adverb ) : luminously
درخشندگی ناشی از منبع روشنایی

بپرس