lumina

جمله های نمونه

1. As parietal cells release acid into the lumen of the stomach, they release bicarbonate into the systemic circulation.
[ترجمه گوگل]همانطور که سلول های جداری اسید را در مجرای معده آزاد می کنند، بی کربنات را به گردش خون سیستمیک آزاد می کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی که سلول های آهیانه ای اسید را به لومن در معده آزاد می کنند، جوش شیرین را در گردش سیستمیک آزاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the rat small intestine, many drugs are acetylated and excreted into the lumen.
[ترجمه گوگل]در روده کوچک موش، بسیاری از داروها استیله شده و به داخل لومن دفع می شوند
[ترجمه ترگمان]در روده موش، بسیاری از داروها acetylated و دفع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Within the lumen of the follicle is a colloid.
[ترجمه گوگل]در لومن فولیکول یک کلوئید وجود دارد
[ترجمه ترگمان]درون لومن از follicle یک colloid است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In support of this theory there is evidence of a close correlation between activity of Crohn's disease and conditions within the intestinal lumen.
[ترجمه گوگل]در حمایت از این نظریه شواهدی از ارتباط نزدیک بین فعالیت بیماری کرون و شرایط داخل لومن روده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حمایت از این نظریه، شواهدی از همبستگی نزدیک بین فعالیت بیماری و شرایط در مجرای روده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At the same time the enterotoxin also promotes a net secretion of chloride ions into the gut lumen from the epithelial cells.
[ترجمه گوگل]در عین حال، انتروتوکسین باعث ترشح خالص یون های کلرید به داخل مجرای روده از سلول های اپیتلیال می شود
[ترجمه ترگمان]در عین حال، enterotoxin نیز ترشح خالص یون های کلراید به لومن را از سلول های اپی تلیال پستان افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This hypothesis deserves further study as platelet activating factor metabolism in the stomach lumen is unknown.
[ترجمه گوگل]این فرضیه مستحق مطالعه بیشتر است زیرا متابولیسم عامل فعال کننده پلاکت در لومن معده ناشناخته است
[ترجمه ترگمان]این فرضیه نیازمند مطالعه بیشتر به عنوان metabolism عامل فعال کردن سلول های شکم در لومن شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Figure 1 illustrates the effect of infusion of rabbit bile into the ileal lumen on carbachol stimulated motor activity.
[ترجمه گوگل]شکل 1 اثر تزریق صفرا خرگوش به لومن ایلئوم را بر فعالیت حرکتی تحریک شده با کارباکول نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]شکل ۱ اثر تزریق of به لومن به لومن را بر روی فعالیت حرکتی تحریک carbachol نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The normal gastric mucosa can prevent bypass diffusion of potentially noxious substances from the gastric lumen.
[ترجمه گوگل]مخاط طبیعی معده می تواند از انتشار بای پس مواد بالقوه مضر از مجرای معده جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]The gastric normal می تواند از انتشار مواد مضر بالقوه ناشی از مجرای روده جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Each nodule has an opening into the gut through which the eggs reach the lumen.
[ترجمه گوگل]هر گره سوراخی به داخل روده دارد که از طریق آن تخمک ها به لومن می رسند
[ترجمه ترگمان]هر گره یک دهانه به داخل شکم دارد که از طریق آن تخم مرغ ها به لومن می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The drain was then removed and the cholecystoscope passed over the guidewire into the lumen of the gall bladder.
[ترجمه گوگل]سپس درن برداشته شد و کوله سیستوسکوپ از روی سیم راهنما به لومن کیسه صفرا عبور کرد
[ترجمه ترگمان]سپس فاضلاب حذف شد و the از the به لومن در کیسه صفرا عبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If dysphagia persisted despite dilatation,(sentence dictionary) barium swallow examination was undertaken to assess the oesophageal lumen.
[ترجمه گوگل]اگر با وجود اتساع دیسفاژی ادامه داشت، (فرهنگ جمله‌ها) معاینه بلع باریم برای ارزیابی لومن مری انجام می‌شد
[ترجمه ترگمان]اگر dysphagia با وجود dilatation اصرار داشت (فرهنگ لغت حکم)؛ بررسی swallow برای ارزیابی لومن به عهده گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The entry of larval trichonemes into the lumina of the tubular glands generally provokes an inflammatory response together with marked goblet cell hypertrophy.
[ترجمه گوگل]ورود تریکونم های لارو به لومینای غدد لوله ای به طور کلی باعث ایجاد یک پاسخ التهابی همراه با هیپرتروفی مشخص سلول های جامی می شود
[ترجمه ترگمان]ورود لاروی به داخل بدن غدد لوله ای به طور کلی یک واکنش التهابی به همراه با goblet cell دار را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The lumen was kept constantly in view so that the position of the instrument did not change.
[ترجمه گوگل]لومن دائماً در نظر بود تا موقعیت ساز تغییر نکند
[ترجمه ترگمان]لومن به طور پیوسته در نظر نگه داشته می شد تا موقعیت ابزار تغییر نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The concentrations of nutrients used in these studies are substantially higher than those which would normally be seen in the colonic lumen.
[ترجمه گوگل]غلظت مواد مغذی مورد استفاده در این مطالعات به طور قابل ملاحظه ای بالاتر از غلظت هایی است که به طور معمول در لومن کولون دیده می شود
[ترجمه ترگمان]غلظت مواد مغذی مورد استفاده در این مطالعات به طور قابل ملاحظه ای بالاتر از آن چیزی است که معمولا در لومن (لومن)دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Some of the excess chloride ions in the lumen are exchanged for bicarbonate ions at the surface of the epithelium.
[ترجمه گوگل]برخی از یون های کلرید اضافی در لومن با یون های بی کربنات در سطح اپیتلیوم مبادله می شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از یون های کلراید اضافی در لومن برای یون های بی کربنات در سطح بافت پوششی مبادله می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unit for measuring the rate at which light is transmitted (optics); cavity, hollow space (anatomy, botany)

پیشنهاد کاربران

حالتِ جمعِ lumen ( حفره، مجرا )
مجاری
مراجعه به سایر منابع
مجراها در پزشکی
فضای تو خالی

بپرس