1. As parietal cells release acid into the lumen of the stomach, they release bicarbonate into the systemic circulation.
[ترجمه گوگل]همانطور که سلول های جداری اسید را در مجرای معده آزاد می کنند، بی کربنات را به گردش خون سیستمیک آزاد می کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی که سلول های آهیانه ای اسید را به لومن در معده آزاد می کنند، جوش شیرین را در گردش سیستمیک آزاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Within the lumen of the follicle is a colloid.
[ترجمه گوگل]در لومن فولیکول یک کلوئید وجود دارد
[ترجمه ترگمان]درون لومن از follicle یک colloid است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The lumen was kept constantly in view so that the position of the instrument did not change.
[ترجمه گوگل]لومن دائماً در نظر بود تا موقعیت ساز تغییر نکند
[ترجمه ترگمان]لومن به طور پیوسته در نظر نگه داشته می شد تا موقعیت ابزار تغییر نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. At 14 lumen, the S1100pj is 40 per cent brighter, so you should be able to see your masterpieces in lighter rooms.
[ترجمه گوگل]در 14 لومن، S1100pj 40 درصد روشنتر است، بنابراین باید بتوانید شاهکارهای خود را در اتاقهای سبکتر ببینید
[ترجمه ترگمان]در ۱۴ لومن، S۱۱۰۰pj ۴۰ درصد روشن تر است، بنابراین شما باید بتوانید شاهکارهای شما را در اتاق های روشن تر ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It can show the lumen image in focus.
[ترجمه گوگل]می تواند تصویر لومن را در فوکوس نشان دهد
[ترجمه ترگمان]این می تواند تصویر لومن را در فوکوس نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. ConclusionDouble lumen T tube enabling sinus visualization by choledochography effectively prevents biliary fistula after T tube removal.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری لوله T دو لومن که تجسم سینوس را با کولدوکوگرافی امکانپذیر میسازد به طور موثری از فیستول صفراوی پس از برداشتن لوله T جلوگیری میکند
[ترجمه ترگمان]لوله ConclusionDouble لومن به وسیله choledochography به طور موثر از فیستول چشم بعد از برداشتن لوله T جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Calculi in the lumen of ureterocele and the upper urinary tract were observed in 50%of the cases.
[ترجمه گوگل]در 50 درصد موارد، سنگ در لومن اورتروسل و دستگاه ادراری فوقانی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]calculi در لومن of و مجرای ادرار بالایی در ۵۰ % موارد مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Endoscopic ultrasound has dramatically extended the reach lumen and into adjacent organs and the mediastinum.
[ترجمه گوگل]سونوگرافی آندوسکوپی به طور چشمگیری لومن دسترسی را به اندام های مجاور و مدیاستن گسترش داده است
[ترجمه ترگمان]فراصوت endoscopic به طور چشمگیری به لومن و اندام های مجاور و the گسترش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Lumen output a fluorescent lamp after it has been operating 100 hours.
[ترجمه گوگل]لومن یک لامپ فلورسنت را پس از 100 ساعت کارکرد، خروجی می دهد
[ترجمه ترگمان]خروجی Lumen یک لامپ فلورسنت پس از راه اندازی ۱۰۰ ساعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The innermost region of cotton is called lumen.
[ترجمه گوگل]داخلی ترین ناحیه پنبه لومن نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]درونی ترین بخش پنبه (لومن)نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Methods: Drainage in bursal lumen was applied to 31 patients with jaw cystic lesions and the patients were given careful nursing and instruction.
[ترجمه گوگل]روش کار: درناژ در لومن بورس روی 31 بیمار مبتلا به ضایعات کیستیک فک انجام شد و به بیماران پرستاری و آموزش دقیق داده شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: فاضلاب در هر لومن در لومن به ۳۱ بیمار مبتلا به ضایعات نخاعی و بیماران با توجه به مراقبت و تعلیم دقیق به کار برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In the rat small intestine, many drugs are acetylated and excreted into the lumen.
[ترجمه گوگل]در روده کوچک موش، بسیاری از داروها استیله شده و به داخل لومن دفع می شوند
[ترجمه ترگمان]در روده موش، بسیاری از داروها acetylated و دفع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In support of this theory there is evidence of a close correlation between activity of Crohn's disease and conditions within the intestinal lumen.
[ترجمه گوگل]در حمایت از این نظریه شواهدی از ارتباط نزدیک بین فعالیت بیماری کرون و شرایط داخل لومن روده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در حمایت از این نظریه، شواهدی از همبستگی نزدیک بین فعالیت بیماری و شرایط در مجرای روده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. At the same time the enterotoxin also promotes a net secretion of chloride ions into the gut lumen from the epithelial cells.
[ترجمه گوگل]در عین حال، انتروتوکسین باعث ترشح خالص یون های کلرید به داخل مجرای روده از سلول های اپیتلیال می شود
[ترجمه ترگمان]در عین حال، enterotoxin نیز ترشح خالص یون های کلراید به لومن را از سلول های اپی تلیال پستان افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید