lumbar

/ˈləmˌbɑːr//ˈlʌmbə/

معنی: کمری، ناحیه کمر، واقع در کمر، در مهره پشت
معانی دیگر: (وابسته به بخش تحتانی پشت) گرده ای، پایین کمری، گرده گاهی، مهره کمر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, or in the lower back or side.

- After a day of heavy lifting, he complained pain in the lumbar region.
[ترجمه گوگل] پس از یک روز بلند کردن اجسام سنگین، از درد در ناحیه کمر شکایت کرد
[ترجمه ترگمان] پس از یک روز حمل سنگین، او از درد ناحیه کمری شکایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a part, such as a nerve or vertebra, in the lumbar region of the body.

جمله های نمونه

1. Lumbar support is very important if you're driving a long way.
[ترجمه گوگل]اگر در مسیر طولانی رانندگی می کنید، حمایت کمر بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]اگر یک راه طولانی را رانندگی می کنید، حمایت Lumbar بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She had to go into hospital for her lumbar operation.
[ترجمه گوگل]او مجبور شد برای عمل کمرش به بیمارستان برود
[ترجمه ترگمان] اون مجبور شد بره بیمارستان برای عمل lumbar
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Serial lumbar punctures and steroids are frequently used to reduce the intracranial pressure.
[ترجمه گوگل]برای کاهش فشار داخل جمجمه اغلب از سوراخ های کمری و استروئیدها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]punctures و punctures پیاپی به منظور کاهش فشار intracranial مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Radiographs of the women's lateral thoracic and lumbar spine were taken in a standardised manner.
[ترجمه گوگل]رادیوگرافی از ستون فقرات قفسه سینه و کمری زنان به صورت استاندارد گرفته شد
[ترجمه ترگمان]حرکت مهره های قفسه سینه و کمری زنان به صورت استاندارد انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A lumbar puncture is necessary for those who are severely ill or in those who show any suggestion of nuchal rigidity.
[ترجمه گوگل]برای افرادی که به شدت بیمار هستند یا در کسانی که هرگونه سفتی نوکال را نشان می دهند، سوراخ کمر ضروری است
[ترجمه ترگمان]کمری کمری برای افرادی که به شدت بیمار هستند و یا در آن هایی که هرگونه پیشنهاد سفتی ثابت را نشان می دهند، ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is disagreement among neurologists as to whether lumbar puncture should proceed without tomography in these circumstances.
[ترجمه گوگل]بین متخصصین مغز و اعصاب در مورد اینکه آیا در این شرایط پونکسیون کمری باید بدون توموگرافی انجام شود یا خیر، اختلاف نظر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]عدم توافق بین متخصصان و متخصصان اعصاب در مورد این که کمری کمری باید بدون استفاده از پرتونگاری در این شرایط انجام شود وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A lumbar puncture may be required if syphilis or granulomatous infection is suspected.
[ترجمه گوگل]اگر مشکوک به سیفلیس یا عفونت گرانولوماتوز باشد، ممکن است نیاز به سوراخ کمر باشد
[ترجمه ترگمان]اگر بیماری سیفیلیس یا granulomatous مشکوک باشد، یک سوراخ کمری ممکن است مورد نیاز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The seats have built-in lumbar supports.
[ترجمه گوگل]صندلی ها دارای تکیه گاه کمری داخلی هستند
[ترجمه ترگمان]صندلی ها از پشتیبانی کمری ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was in that terrible state of lumbar pain where mobility involves a slow ambulatory squat.
[ترجمه گوگل]او در آن حالت وحشتناک کمر درد بود که حرکت شامل یک اسکات آهسته سرپایی است
[ترجمه ترگمان]او در آن حالت وحشتناک از کمری قرار داشت که تحرک شامل یک زمین گردشی آهسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective:To establish lumbar plexus digitized visible models for providing more precise anatomic data to minimally invasive surgery.
[ترجمه گوگل]هدف: ایجاد مدل‌های دیجیتالی مرئی شبکه کمری برای ارائه داده‌های آناتومیک دقیق‌تر برای جراحی‌های کم تهاجمی
[ترجمه ترگمان]هدف: ایجاد شبکه کوروئید نسبت به مدل های مریی برای ارائه اطلاعات دقیق تر و دقیق تر در عمل تهاجمی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lumbar magnetic resonance imaging showed a cystic lesion with septation and slight rim enhancement after gadolinium administration at the L4–S1 area.
[ترجمه گوگل]تصویربرداری رزونانس مغناطیسی کمری یک ضایعه کیستیک با جدا شدن و افزایش جزئی لبه را پس از تجویز گادولینیوم در ناحیه L4-S1 نشان داد
[ترجمه ترگمان]تصویر برداری رزونانس مغناطیسی کمری، یک ضایعه الویتگرویر با septation و افزایش لبه اندک را بعد از مدیریت gadolinium در ناحیه L۴ - S۱ نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We present a case of lumbar Charcot arthropathy with deformity treated successfully using such a procedure.
[ترجمه گوگل]ما یک مورد آرتروپاتی شارکو کمری را با تغییر شکل ارائه می کنیم که با موفقیت با استفاده از چنین روشی درمان شده است
[ترجمه ترگمان]ما یک نمونه از کمری کمری کمری با نقص رفتاری را با استفاده از چنین روندی به طور موفقیت آمیز ارائه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The purpose of the lumbar puncture was to attain the cerebrospinal fluid for the diagnosis.
[ترجمه گوگل]هدف از پونکسیون کمری رسیدن به مایع مغزی نخاعی برای تشخیص بود
[ترجمه ترگمان]هدف از کمری کمری رسیدن به مایع مغزی - نخاعی برای تشخیص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective:To investigate MR manifestation of lumbar myeloid inverse conversion and differential diagnosis of common pathogeny.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تظاهرات MR تبدیل معکوس میلوئید کمری و تشخیص افتراقی پاتوژن رایج
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی جلوه MR از تبدیل معکوس lumbar و تشخیص افتراقی of مشترک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At each segment, the psoas muscle, lumbar plexus, and nerve roots were dissected.
[ترجمه گوگل]در هر بخش، عضله پسواس، شبکه کمری و ریشه های عصبی تشریح شد
[ترجمه ترگمان]در هر بخش، ماهیچه psoas، شبکه کمری و ریشه های عصبی کنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کمری (صفت)
lumbar

ناحیه کمر (صفت)
lumbar

واقع در کمر (صفت)
lumbar

در مهره پشت (صفت)
lumbar

انگلیسی به انگلیسی

• artery or vein or vertebra situated in the lumbar region
of the loin or loins, pertaining to the part of the body below the ribs and above the hipbones (in humans or quadruped animals)
lumbar means existing or occurring in the lower part of your back; a medical term.

پیشنهاد کاربران

بپرس