lukewarm

/ˈluːˈkwɔːrm//ˌluːkˈwɔːm/

معنی: نیم گرم، بی اشتیاق، ولرم
معانی دیگر: (آبگونه) ولرم، کم اشتیاق، کم جوش و خروش، کم حرارت، ملول، غیر صمیمی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: lukewarmly (adv.)
(1) تعریف: only slightly warm; tepid.
مترادف: tepid
متضاد: boiling, cold, hot, icy
مشابه: warm

- lukewarm coffee
[ترجمه گوگل] قهوه ولرم
[ترجمه ترگمان] قهوهی ولرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: manifesting little interest or enthusiasm.
مترادف: halfhearted, perfunctory
متضاد: enthusiastic, fervent
مشابه: apathetic, damp, impassive, indifferent, lackadaisical, moderate, noncommittal, phlegmatic, unenthusiastic, uninterested

- a lukewarm greeting
[ترجمه گوگل] یک سلام گرم
[ترجمه ترگمان] سلام و احوال پرسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. i hate lukewarm tea
از چای ولرم خیلی بدم می آید.

2. they were lukewarm toward my proposal
نسبت به پیشنهاد من شوق و ذوقی نشان ندادند.

3. defrost the frozen meat by placing in it lukewarm water
گوشت یخ زده را با قرار دادن در آب ولرم یخ زدایی کنید.

4. Heat the milk until it is just lukewarm.
[ترجمه گوگل]شیر را آنقدر گرم کنید که فقط ولرم شود
[ترجمه ترگمان]شیر را حرارت دهید تا فقط ولرم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She sipped some lukewarm coffee from her mug.
[ترجمه گوگل]او مقداری قهوه ولرم از لیوانش نوشید
[ترجمه ترگمان]او قهوه اش را از لیوانش نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wash your face with lukewarm water.
[ترجمه گوگل]صورت خود را با آب ولرم بشویید
[ترجمه ترگمان]صورتت را با آب ولرم بشویید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The new design only received a lukewarm endorsement from head office.
[ترجمه گوگل]طرح جدید فقط تاییدیه ای ملایم از دفتر مرکزی دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]طرح جدید فقط یک تایید ولرم از دفتر سر دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My idea only received lukewarm support from my colleagues.
[ترجمه گوگل]ایده من فقط از سوی همکارانم با حمایت کم روبرو شد
[ترجمه ترگمان]ایده من فقط حمایت lukewarm را از همکارانم دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This coffee is lukewarm.
[ترجمه گوگل]این قهوه ولرم است
[ترجمه ترگمان]این قهوه ولرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His plan got a lukewarm reception from the committee.
[ترجمه گوگل]طرح او با استقبال گرم کمیته روبرو شد
[ترجمه ترگمان]برنامه او با استقبال گرمی از کمیته مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her proposals got a lukewarm response.
[ترجمه گوگل]پیشنهادات او با واکنشی گرم مواجه شد
[ترجمه ترگمان]پیشنهادها او یک پاسخ ولرم دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The coffee was weak and lukewarm.
[ترجمه گوگل]قهوه ضعیف و ولرم بود
[ترجمه ترگمان]قهوه ضعیف و ولرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The study received a lukewarm response from the Home Secretary.
[ترجمه گوگل]این مطالعه پاسخ گرمی از سوی وزیر کشور دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه پاسخ ولرم دبیرکل خانه را دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our food was only lukewarm.
[ترجمه گوگل]غذای ما فقط ولرم بود
[ترجمه ترگمان]غذای ما فقط ولرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Polite but lukewarm reviews are the kiss of death for a commercial film.
[ترجمه گوگل]نقدهای مودبانه اما ولرم بوسه مرگ برای یک فیلم تجاری است
[ترجمه ترگمان]اما بررسی های مودبانه اما ولرم بوسه مرگ برای یک فیلم تبلیغاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیم گرم (صفت)
hypothermal, lukewarm, tepid

بی اشتیاق (صفت)
lukewarm, lackadaisical

ولرم (صفت)
lukewarm, tepid

تخصصی

[نساجی] نیمگرم - ملول - ولرم

انگلیسی به انگلیسی

• slightly warm, tepid; unenthusiastic, indifferent
something that is lukewarm is only slightly warm.
if someone is lukewarm towards something or someone, they do not show much enthusiasm for them or interest in them.

پیشنهاد کاربران

Root : luke warm
Luke : tepid : ولرم
نیم گرم
This term describes someone who is not particularly excited or enthusiastic about something. It can also refer to something that is only mildly interesting or enjoyable.
کسی را توصیف می کند که به طور خاص در مورد چیزی هیجان زده یا مشتاق نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین می تواند به چیزی اشاره کند که فقط کمی جالب یا لذت بخش است.
معمولی، متوسط
مثال؛
For instance, if someone asks how you liked a movie and you respond with, “Eh, it was lukewarm. ”
In a discussion about a new restaurant, someone might say, “The food was okay, but the service was lukewarm. ”
If someone is unimpressed with a recent concert, you might hear them say, “I thought the band was just lukewarm. ”

مقتصد، میانه رو
کم شور
1. ولرم
2. بی میل، بی تفاوت
ولرم
نه سرد و نه گرم - ولرم
ولرم - تایید نه چندان جدی موضوعی - شل برخورد کردن با یک موضوع جدی که باعث بلاتکلیفی خواهد بود

بپرس