luff

/ˈləf//lʌf/

معنی: حرکت کشتی درجهت باد، قسمت جلو باد کشتی، حرکت لنگری جرثقیل، لنگر پیدا کردن، سرکشتی را در جهت بادگردانیدن
معانی دیگر: (کشتیرانی)، به سمت باد آمدن یا رفتن، در جهت باد قرار دادن یا گرفتن، پهلوی راست بادبان، جفت قرقره ی ناهمسان، (بازوی جرثقیل را) بالا یا پایین بردن، قلاب مخصوص بلندکردن چیزهای سنگین، لنگر پیدا کردن جر ثقیل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of sailing into the wind.

(2) تعریف: the forward edge of a fore-and-aft sail.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: luffs, luffing, luffed
(1) تعریف: to bring the bow of a vessel into the wind or close to the wind.

(2) تعریف: of a sail, to flutter or shake from losing wind or being set too close to the wind.

(3) تعریف: to lower or raise the jib of a crane.

جمله های نمونه

1. His stockman Philip Luff denied eleven similar offences.
[ترجمه گوگل]سهامدار او فیلیپ لوف یازده جرم مشابه را رد کرد
[ترجمه ترگمان]فیلیپ Luff از گله چران او یازده جرم مشابه را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, Mr Luff, whose Commons committee studies the UK's energy market, said: Ofgem can't stand by and watch customers pay excessive prices.
[ترجمه گوگل]با این حال، آقای لوف، که کمیته عوام او بازار انرژی بریتانیا را بررسی می‌کند، گفت: Ofgem نمی‌تواند کنار بماند و مشتریان را تماشا کند که قیمت‌های گزافی می‌پردازند
[ترجمه ترگمان]با این حال، آقای Luff، که کمیته مجلس عوام در مورد بازار انرژی انگلستان تحقیق می کند، گفت: شرکت کنندگان نمی توانند با پرداخت بهای بیش از حد توسط مشتریان بایستند و تماشا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Behind Luff has soccer association president after all the tribulus prosperous uneven standard support.
[ترجمه گوگل]پشت Luff رئیس اتحادیه فوتبال پس از همه tribulus مرفه و استاندارد نابرابر حمایت
[ترجمه ترگمان]پشت سر Luff، رئیس اتحادیه فوتبال بعد از همه حمایت استاندارد uneven prosperous دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Noun: The luff is the leading edge of a sail.
[ترجمه گوگل]اسم: لوف لبه جلوی بادبان است
[ترجمه ترگمان]Noun: The لبه پیشرو یک بادبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By Christine Luff, About. com Guide April I was talking to a running friend recently about a half marathon she'd run.
[ترجمه گوگل]توسط کریستین لوف، درباره com راهنمای آوریل من اخیراً با یکی از دوستان دونده در مورد یک نیمه ماراتن صحبت می کردم که او می دوید
[ترجمه ترگمان]نوشته کریستین Luff، درباره در ۸ آوریل من با یکی از دوستانم صحبت کردم که اخیرا در حدود نیمی از ماراتن شرکت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Peter Luff MP, chairman of the Business and Enterprise Committee, said energy markets were "not working properly".
[ترجمه گوگل]پیتر لوف، رئیس کمیته تجارت و شرکت، گفت که بازارهای انرژی "به درستی کار نمی کنند"
[ترجمه ترگمان]پیتر Luff، نماینده پارلمان، رئیس کمیته تجاری و بازرگانی گفت که بازارهای انرژی \"درست کار نمی کنند\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No heavy leading edge causing the kite to luff.
[ترجمه گوگل]بدون لبه جلویی سنگین که باعث لفت شدن بادبادک شود
[ترجمه ترگمان]چیزی نمانده بود که بادبادک به طرف باد برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Peter Luff, the Tory head of an influential commons committee, said reforms to the legal system for investigating companies should be considered in the wake of the inquiry.
[ترجمه گوگل]پیتر لوف، رئیس محافظه‌کاران کمیته تأثیرگذار عوام، گفت که اصلاحات در سیستم قانونی برای تحقیق در مورد شرکت‌ها باید در پی این تحقیق در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]پیتر Luff، رئیس حزب محافظه کار مجلس عوام با نفوذ، گفت که اصلاحات در سیستم قانونی برای بررسی شرکت ها باید به دنبال تحقیق در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On a mainsail, the luff attaches to the mast.
[ترجمه گوگل]روی یک بادبان اصلی، لوف به دکل می‌چسبد
[ترجمه ترگمان]بادبان بزرگ بادبان بزرگ به دکل نزدیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Final Balac chose apologized to Luff, Fulinsi also indicated on Sunday, he still could be the German national sports team's member.
[ترجمه گوگل]فینال بالاک از لوف عذرخواهی کرد، فولینسی نیز روز یکشنبه اشاره کرد، او همچنان می تواند عضو تیم ملی ورزش آلمان باشد
[ترجمه ترگمان]Balac نهایی به to، Fulinsi که در روز یکشنبه نیز اشاره کرد، گفت که او هنوز می تواند عضو تیم ملی ورزش آلمان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The new SUP wave model features a soft luff panel which compliments these boards perfectly.
[ترجمه گوگل]مدل جدید موج SUP دارای یک پانل نرم نرم است که این تخته ها را کاملاً تحسین می کند
[ترجمه ترگمان]مدل موج جدید sup یک پنل نرم luff است که این صفحات را به طور کامل تعریف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. “It's a national epidemic,” says Steven Luff, coauthor of Pure Eyes: A Man's Guide to Sexual Integrity and leader of the X3LA sexual-addiction recovery groups in Hollywood.
[ترجمه گوگل]استیون لوف، یکی از نویسندگان کتاب چشمان پاک: راهنمای یک مرد برای صداقت جنسی و رهبر گروه های بهبودی اعتیاد جنسی X3LA در هالیوود، می گوید: «این یک اپیدمی ملی است
[ترجمه ترگمان]استیون Luff نویسنده کتاب چشمان محض: \" این یک بیماری همه گیر ملی است: راهنمای فردی در زمینه تمامیت جنسی و رهبر گروه بازیابی اعتیاد به اعتیاد به سکس در هالیوود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The luff of a head sail, or jib, attaches to the forestay.
[ترجمه گوگل]لبه بادبان سر، یا بازو، به پیشانی متصل می شود
[ترجمه ترگمان]یک بادبان بزرگ بادبان، یا بادبان بزرگ که به the منتهی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. X3LA's Steven Luff says, "Sex is the perfect match for that. 'I matter right now.
[ترجمه گوگل]استیون لوف از X3LA می‌گوید: "سکس بهترین گزینه برای آن است "من در حال حاضر مهم هستم
[ترجمه ترگمان]استیون Luff از X۳LA می گوید: \" سکس بازی کاملی برای آن است من هم همین الان به این موضوع فکر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Here it is seen on a private hire: Walter Luff is sitting at the back of the saloon.
[ترجمه گوگل]در اینجا در یک استخدام خصوصی دیده می شود: والتر لوف در پشت سالن نشسته است
[ترجمه ترگمان]در اینجا کسی را دیدند که در پشت میخانه نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حرکت کشتی در جهت باد (اسم)
luff

قسمت جلو باد کشتی (اسم)
luff

حرکت لنگری جرثقیل (اسم)
luff

لنگر پیدا کردن (فعل)
luff

سرکشتی را در جهت باد گردانیدن (فعل)
luff

انگلیسی به انگلیسی

• (nautical) forward edge of a sail; wide part near the bow of a boat
turn a ship toward the wind (nautical)

پیشنهاد کاربران

بپرس