lucrative

/ˈluːkrətɪv//ˈluːkrətɪv/

معنی: سودمند، نافع، پرمنفعت
معانی دیگر: سود آور، پر سود، پر درآمد، پول ساز، موفق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: lucratively (adv.), lucrativeness (n.)
• : تعریف: producing monetary gain; profitable.
مترادف: gainful, moneymaking, profitable, remunerative
متضاد: unprofitable
مشابه: advantageous, fruitful, worthwhile

- Online matchmaking can be a lucrative business.
[ترجمه گوگل] خواستگاری آنلاین می تواند یک تجارت پرسود باشد
[ترجمه ترگمان] ازدواج آنلاین می تواند یک کسب وکار سودمند باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They hoped that their son would enter some lucrative profession.
[ترجمه گوگل] آنها امیدوار بودند که پسرشان وارد یک حرفه پردرآمد شود
[ترجمه ترگمان] آن ها امیدوار بودند که پسرشان وارد برخی حرفه پر سود شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a lucrative investment
سرمایه گذاری سود آور

2. john's medical practice has become very lucrative
کار طبابت جان خیلی گرفته است.

3. He decided to turn his hobby into a lucrative sideline.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت سرگرمی خود را به یک حاشیه پردرآمد تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که سرگرمی خود را به حاشیه پر سود تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She advised us to look abroad for more lucrative business ventures.
[ترجمه گوگل]او به ما توصیه کرد که به دنبال سرمایه گذاری های تجاری پرسودتر در خارج از کشور باشیم
[ترجمه ترگمان]او به ما توصیه کرد که برای فعالیت های تجاری پر سود به خارج از کشور نگاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He inherited a lucrative business from his father.
[ترجمه گوگل]او یک تجارت پرسود را از پدرش به ارث برد
[ترجمه ترگمان]او یک کسب وکار پر سود از پدرش به ارث برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The practice is not a very lucrative one at the moment, but if it is worked up It'should prove quite profitable.
[ترجمه گوگل]این تمرین در حال حاضر چندان سودآور نیست، اما اگر درست شود، باید کاملاً سودآور باشد
[ترجمه ترگمان]این عمل در حال حاضر چندان پر سود نیست، اما اگر کار کرده باشد، باید کاملا سود آور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The merger proved to be very lucrative for both companies.
[ترجمه گوگل]این ادغام برای هر دو شرکت بسیار سودآور بود
[ترجمه ترگمان]این ادغام برای هر دو شرکت بسیار سودمند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The practice is not a very lucrative one at the moment, but if it is worked up it should prove quite profitable.
[ترجمه گوگل]این عمل در حال حاضر چندان سودآور نیست، اما اگر درست شود باید کاملاً سودآور باشد
[ترجمه ترگمان]این عمل در حال حاضر چندان پر سود نیست، اما اگر این کار به کار گرفته شود، باید کاملا سود آور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has forfeited a lucrative fee but feels his well-being is more important.
[ترجمه گوگل]او یک هزینه پرسود را از دست داده است، اما احساس می کند رفاه او مهم تر است
[ترجمه ترگمان]او هزینه سود آوری را از دست داده است، اما احساس می کند رفاه او مهم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She has a lucrative business selling leather goods.
[ترجمه گوگل]او یک تجارت پرسود در فروش کالاهای چرمی دارد
[ترجمه ترگمان]او یک کسب وکار پر سود برای فروش کالاهای چرمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thousands of ex-army officers have found lucrative jobs in private security firms.
[ترجمه گوگل]هزاران افسر سابق ارتش مشاغل پردرآمدی در شرکت های امنیتی خصوصی پیدا کرده اند
[ترجمه ترگمان]هزاران افسر سابق ارتش در شرکت های امنیتی خصوصی مشاغل پرسود پیدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gutierrez also has been hired to handle the lucrative publicity-and-consulting contract for the referendum campaign.
[ترجمه گوگل]گوتیرز همچنین برای مدیریت قرارداد تبلیغاتی و مشاوره پرسود برای کمپین همه پرسی استخدام شده است
[ترجمه ترگمان]همچنین Gutierrez برای رسیدگی به قرارداد پر سود تبلیغات برای کمپین رفراندوم استخدام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This lucrative sinecure was owned from 1554 to 1723 by the Thurn-Taxis family.
[ترجمه گوگل]این سینکور پرسود از سال 1554 تا 1723 متعلق به خانواده Thurn-Taxis بود
[ترجمه ترگمان]این شغل پردرآمد متعلق به خانواده Thurn - تاکسی ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The seeds may also be a lucrative source of high quality seed oil(Sentence dictionary), rich in unsaturated fatty acids.
[ترجمه گوگل]دانه ها همچنین ممکن است منبع پرسود روغن دانه با کیفیت بالا (فرهنگ لغت جملات)، غنی از اسیدهای چرب غیر اشباع باشند
[ترجمه ترگمان]این دانه ها ممکن است یک منبع سودمند از روغن دانه با کیفیت بالا (فرهنگ لغت)، غنی از اسیده ای چرب اشباع نشده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For all the lucrative prospects, owners could not disregard the risks.
[ترجمه گوگل]با وجود همه چشم اندازهای سودآور، مالکان نمی توانند خطرات را نادیده بگیرند
[ترجمه ترگمان]برای تمام این چشم انداز سودمند، صاحبان نمی توانند ریسک را نادیده بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سودمند (صفت)
good, available, useful, handy, subservient, conducive, advantageous, beneficial, lucrative, constructive, beneficent, commodious, salubrious, fructuous, instrumental, purposive, serviceable, salutary

نافع (صفت)
advantageous, beneficial, lucrative

پرمنفعت (صفت)
beneficial, lucrative

انگلیسی به انگلیسی

• profitable, yielding monetary rewards, gainful
a lucrative business or activity earns you a lot of money; a formal word.

پیشنهاد کاربران

profitable, advantageous, fruitful, productive, remunerative, well - paid
پول ساز، پر منفعت
سودمند، نافع، موفق
سودآور. سودمند، نافع، پرمنفعت. سود آور، پر سود، پر درآمد، پول ساز، موفق
مثال:
a lucrative investment.
یک سرمایه گذاری سودآور.
She has a lucrative deal with a cosmetics company.
او یک معامله پردرآمد با یک شرکت آرایشی دارد.
نان و آب دار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : lucrativeness
✅️ صفت ( adjective ) : lucrative
✅️ قید ( adverb ) : lucratively
( especially of a business, job, or activity ) Producing a lot of money
( بویژه در حوزه کسب و کار، شغل یا فعالیت ) پر سود، پول ساز، درآمدزا، پر منفعت
The merger proved to be very lucrative for both companies
...
[مشاهده متن کامل]

He gave up a lucrative career as a lawyer to look after his kids
China, which is officially neutral, has been Russia's most important international backers after it invaded Ukraine, offering diplomatic support and lucrative trade deals that have been a lifeline to the Kremlin amid punishing western sanctions

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/lucrative?q=lucrative
درآمد زا
پول ساز
پر سود , سود آور
# a lucrative business
# a lucrative investment
# He had a lucrative deal with a company
# The childcare business is not very lucrative
✅lucrative deal
معامله پرسود
✅It is relatively easy for newcomers to pick off the most lucrative business and ignore the rest
واسه تازه واردها انتخاب و ورود به یه کار پرسود/پول ساز/پرمنفعت و نادیده گرفتن بقیه کارها راحت و آسونه
پر منفعت - سودمند
Its a business at the end of the day and a very lucrative one.
این در نهایت یه بیزینسه و کلی هم سودمند
مترادف ها :
Productive / well - paid / Advantageous / money - making or maker / profitable
...
[مشاهده متن کامل]

Apparently, selling bath water has become a very lucrative business for YouTuber Belle Delphine. The 19 - year - old Instagram model and gamer posted to her 4 million followers on social media claiming that her fans are able to purchase a small jar of her used bath water

سودآور، پول ساز، پرسود، profit making , money making, profitable
producing a great deal of profit.
"a lucrative career as a stand - up comedian"

پرسود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس