1. a lucrative investment
سرمایه گذاری سود آور
2. john's medical practice has become very lucrative
کار طبابت جان خیلی گرفته است.
3. He decided to turn his hobby into a lucrative sideline.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت سرگرمی خود را به یک حاشیه پردرآمد تبدیل کند
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که سرگرمی خود را به حاشیه پر سود تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She advised us to look abroad for more lucrative business ventures.
[ترجمه گوگل]او به ما توصیه کرد که به دنبال سرمایه گذاری های تجاری پرسودتر در خارج از کشور باشیم
[ترجمه ترگمان]او به ما توصیه کرد که برای فعالیت های تجاری پر سود به خارج از کشور نگاه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He inherited a lucrative business from his father.
[ترجمه گوگل]او یک تجارت پرسود را از پدرش به ارث برد
[ترجمه ترگمان]او یک کسب وکار پر سود از پدرش به ارث برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The practice is not a very lucrative one at the moment, but if it is worked up It'should prove quite profitable.
[ترجمه گوگل]این تمرین در حال حاضر چندان سودآور نیست، اما اگر درست شود، باید کاملاً سودآور باشد
[ترجمه ترگمان]این عمل در حال حاضر چندان پر سود نیست، اما اگر کار کرده باشد، باید کاملا سود آور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The merger proved to be very lucrative for both companies.
[ترجمه گوگل]این ادغام برای هر دو شرکت بسیار سودآور بود
[ترجمه ترگمان]این ادغام برای هر دو شرکت بسیار سودمند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The practice is not a very lucrative one at the moment, but if it is worked up it should prove quite profitable.
[ترجمه گوگل]این عمل در حال حاضر چندان سودآور نیست، اما اگر درست شود باید کاملاً سودآور باشد
[ترجمه ترگمان]این عمل در حال حاضر چندان پر سود نیست، اما اگر این کار به کار گرفته شود، باید کاملا سود آور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He has forfeited a lucrative fee but feels his well-being is more important.
[ترجمه گوگل]او یک هزینه پرسود را از دست داده است، اما احساس می کند رفاه او مهم تر است
[ترجمه ترگمان]او هزینه سود آوری را از دست داده است، اما احساس می کند رفاه او مهم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She has a lucrative business selling leather goods.
[ترجمه گوگل]او یک تجارت پرسود در فروش کالاهای چرمی دارد
[ترجمه ترگمان]او یک کسب وکار پر سود برای فروش کالاهای چرمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Thousands of ex-army officers have found lucrative jobs in private security firms.
[ترجمه گوگل]هزاران افسر سابق ارتش مشاغل پردرآمدی در شرکت های امنیتی خصوصی پیدا کرده اند
[ترجمه ترگمان]هزاران افسر سابق ارتش در شرکت های امنیتی خصوصی مشاغل پرسود پیدا کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Gutierrez also has been hired to handle the lucrative publicity-and-consulting contract for the referendum campaign.
[ترجمه گوگل]گوتیرز همچنین برای مدیریت قرارداد تبلیغاتی و مشاوره پرسود برای کمپین همه پرسی استخدام شده است
[ترجمه ترگمان]همچنین Gutierrez برای رسیدگی به قرارداد پر سود تبلیغات برای کمپین رفراندوم استخدام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This lucrative sinecure was owned from 1554 to 1723 by the Thurn-Taxis family.
[ترجمه گوگل]این سینکور پرسود از سال 1554 تا 1723 متعلق به خانواده Thurn-Taxis بود
[ترجمه ترگمان]این شغل پردرآمد متعلق به خانواده Thurn - تاکسی ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The seeds may also be a lucrative source of high quality seed oil(Sentence dictionary), rich in unsaturated fatty acids.
[ترجمه گوگل]دانه ها همچنین ممکن است منبع پرسود روغن دانه با کیفیت بالا (فرهنگ لغت جملات)، غنی از اسیدهای چرب غیر اشباع باشند
[ترجمه ترگمان]این دانه ها ممکن است یک منبع سودمند از روغن دانه با کیفیت بالا (فرهنگ لغت)، غنی از اسیده ای چرب اشباع نشده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. For all the lucrative prospects, owners could not disregard the risks.
[ترجمه گوگل]با وجود همه چشم اندازهای سودآور، مالکان نمی توانند خطرات را نادیده بگیرند
[ترجمه ترگمان]برای تمام این چشم انداز سودمند، صاحبان نمی توانند ریسک را نادیده بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید