luckiness


معنی: طالع
معانی دیگر: خوش بختی

جمله های نمونه

1. It's not luckiness to get the best finally.
[ترجمه گوگل]این خوش شانسی نیست که در نهایت بهترین ها را بدست آوریم
[ترجمه ترگمان]بالاخره به این نتیجه می رسیم که بهترین کار این است که بهترین راه را به دست بیاوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thanks of the luckiness, bliss, and joy, of happiness.
[ترجمه گوگل]با تشکر از خوشبختی، سعادت، و شادی، شادی
[ترجمه ترگمان]به خاطر لذت، سعادت و شادی، سعادت و خوشبختی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Luckiness: trace under the closestool looking like a skid mark.
[ترجمه گوگل]خوش شانسی: ردی از زیر چارپایه به نظر می رسد مانند لغزش
[ترجمه ترگمان]ردیابی: رد شدن زیر نور شبیه مسیر skid
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The third luckiness: The school will continue the scholarship program.
[ترجمه گوگل]شانس سوم: مدرسه برنامه بورسیه را ادامه خواهد داد
[ترجمه ترگمان]سوم: مدرسه به برنامه بورس تحصیلی ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Luckiness and Willingness, Avoiding Evil and illness, Keeping Peaceful are the eternal theme in the world, for which people use Qingyang Perfume Bag to pray.
[ترجمه گوگل]خوش شانسی و اراده، اجتناب از شر و بیماری، حفظ آرامش موضوع ابدی در جهان است که مردم از کیسه عطر Qingyang برای دعا استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]Luckiness و Willingness، اجتناب از شر و بیماری، صلح آمیز ماندن، موضوع ابدی در دنیا هستند، که مردم از Qingyang عطر برای عبادت استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Luckiness and Willingness, Avoiding Evil and illness, Keeping Peaceful are the eternal theme in the world, which people use Qingyang Perfume Bag to pray.
[ترجمه گوگل]خوش شانسی و اراده، اجتناب از شر و بیماری، حفظ آرامش موضوع ابدی در جهان است که مردم از کیسه عطر Qingyang برای دعا استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]Luckiness و Willingness، اجتناب از شر و بیماری، صلح آمیز ماندن، موضوع ابدی در دنیا هستند، که مردم از Qingyang عطر برای عبادت استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Take a rest in the bed and bring back some luckiness of the Emperor, which will make you more energetic and fortunate.
[ترجمه گوگل]در رختخواب استراحت کنید و شانس امپراطور را بازگردانید که شما را پرانرژی و خوش شانس تر می کند
[ترجمه ترگمان]استراحت کنید و کمی استراحت کنید و some از امپراطور را برگردانید که شما را پر انرژی و fortunate می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In today's competitive business world, you need more than just hard work and luckiness . For a project to succeed, you need to rely on comprehensive news and market intelligence.
[ترجمه گوگل]در دنیای تجارت رقابتی امروز، شما به چیزی بیش از سخت کوشی و خوش شانسی نیاز دارید برای موفقیت یک پروژه، باید به اخبار جامع و اطلاعات بازار تکیه کنید
[ترجمه ترگمان]در دنیای کسب وکار رقابتی امروز، شما به بیش از یک کار سخت و luckiness نیاز دارید برای موفقیت یک پروژه، باید بر اطلاعات جامع و اطلاعات بازار تکیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The source of symbol is related to the symbols of luckiness, inheritance and harmony in Mongolian life.
[ترجمه گوگل]منبع نماد مربوط به نمادهای شانس، وراثت و هماهنگی در زندگی مغولی است
[ترجمه ترگمان]منبع نماد به نماد of، ارث و هماهنگی در زندگی مغولستان مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And the family of Four enjoyed plentiful fortunateness and luckiness .
[ترجمه گوگل]و خانواده چهار نفره از اقبال و اقبال فراوان برخوردار شدند
[ترجمه ترگمان]و خانواده چهار نفر از fortunateness و luckiness لذت می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He has been pursued, day by day and year byby a most phenomenal and astonishing luckiness.
[ترجمه گوگل]او روز به روز توسط یک شانس شگفت انگیز و شگفت انگیز تعقیب شده است
[ترجمه ترگمان]او در روز و سال به عنوان most و حیرت انگیز luckiness مورد تعقیب قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. First, before the festival, our family will make the rooms clean and tidy. We buy some plants to decorate the house, such as kumquat trees which mean luckiness .
[ترجمه گوگل]اول، قبل از جشنواره، خانواده ما اتاق ها را تمیز و مرتب می کنند چند گیاه برای تزیین خانه می خریم، مانند درختان کامکوات که به معنای خوش شانسی است
[ترجمه ترگمان]اول، قبل از فستیوال، خانواده ما اتاق ها را تمیز و تمیز می کنند ما برخی از گیاهان را برای تزئین خانه، مانند درخت های kumquat که luckiness نامیده می شوند، می خریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As they trust the lucky number can bring them luckiness, these people would take all their efforts to get the lucky plate number when they buy cars.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که آنها اطمینان دارند که شماره خوش شانس می تواند برای آنها شانس بیاورد، این افراد تمام تلاش خود را برای دریافت شماره پلاک شانس هنگام خرید ماشین به کار می گیرند
[ترجمه ترگمان]همانطور که آن ها به این عدد خوش شانس اعتماد می کنند، این افراد می توانند تمام تلاش خود را برای رسیدن به تعداد خوش شانس بشقاب در زمان خرید خودرو انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طالع (اسم)
happiness, luck, fortune, luckiness, lucky star

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being lucky, fortunateness

پیشنهاد کاربران

خوشدلی، کامیابی،
معنی اصطلاح - > طاس کسی خوب نشستن
شانس آوردن؛ خوش اقبال بودن
مثال:
این بار طاسش خوب نشست و شوهر خوبی گیرش آمد.

بپرس