luciferous


معنی: درخشان، نور افشان، شب تاب، نورانی
معانی دیگر: (نادر)، رخشان، نورزا

جمله های نمونه

1. I had a very luciferous chat with my friend last night and I gained a lot.
[ترجمه گوگل]دیشب با دوستم گپ بسیار خوبی داشتم و چیزهای زیادی به دست آوردم
[ترجمه ترگمان]دیشب خیلی با دوستم حرف زدم و خیلی هم پیشرفت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The meaning of a broad friendship is luciferous side of a people all record.
[ترجمه گوگل]معنای یک دوستی گسترده، جنبه‌ی روشن بین مردم است
[ترجمه ترگمان]معنی یک دوستی گسترده عبارت است از یک طرف تمام افراد پرونده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Quyuan is the first great poet in the history of Chinese literature. His imperishable poems and his life are fused to light up the luciferous ideal.
[ترجمه گوگل]کیوان اولین شاعر بزرگ تاریخ ادبیات چین است اشعار فنا ناپذیر او و زندگی او در هم آمیخته شده اند تا ایده آلی روشن را روشن کنند
[ترجمه ترگمان]Quyuan اولین شاعر بزرگ در تاریخ ادبیات چین است اشعار فناناپذیر او و زندگی او برای روشن کردن ایده آل luciferous با هم ترکیب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Implied in the failure of Sun Wukong in sanfuing the welkin and his being conferred as Warring and Winning Buddha is the philosophical reflection about the luciferous life course.
[ترجمه گوگل]تلویحاً در شکست سان ووکانگ در سانفو کردن و اعطای او به عنوان بودای متخاصم و پیروز، بازتاب فلسفی در مورد مسیر زندگی روشن است
[ترجمه ترگمان]Implied به شکست of در sanfuing the welkin و being به عنوان Warring و برنده شدن بودا بازتاب فلسفی در مورد دوره زندگی luciferous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These ideas provided the people with use for reference about how to administer the country and promote the social harmony, their luciferous ideas became the human eternal fortune.
[ترجمه گوگل]این عقاید مردم را به عنوان مرجعی در مورد چگونگی اداره کشور و ارتقای وفاق اجتماعی به ارمغان آورد و اندیشه های فریبنده آنها به ثروت ابدی بشر تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]این عقاید مردم را با استفاده از ارجاع در مورد چگونگی اداره کشور و ترویج هماهنگی اجتماعی به مردم ارائه کرد، ایده های their به ثروت ابدی انسان تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At last, significance and value of Chinese postmodern films should be affirmed, and it would be a luciferous future.
[ترجمه گوگل]در نهایت، اهمیت و ارزش فیلم‌های پست مدرن چینی باید تایید شود و این آینده‌ای روشن خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در نهایت، اهمیت و ارزش فیلم های فرامدرن چینی باید تایید شود و آینده luciferous خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درخشان (صفت)
ablaze, bright, shining, luminous, shiny, stellar, phosphorescent, refulgent, beaming, starry, beamy, illustrious, luminescent, luminiferous, lucid, fulgent, glittery, luciferous, lightsome

نور افشان (صفت)
refulgent, irradiant, luciferous, luculent, relucent

شب تاب (صفت)
phosphoric, phosphorescent, luminescent, luminiferous, luciferous, noctilucent

نورانی (صفت)
luminous, luciferous, luculent

پیشنهاد کاربران

بپرس