lucency

/ˈluːsənsɪ//ˈluːsənsɪ/

روشنی، شفافی

جمله های نمونه

1. It is important to distinguish the nuchal lucency from the underlying amnionic membrane.
[ترجمه گوگل]تشخیص شفافیت نوکال از غشای آمنیون زیرین مهم است
[ترجمه ترگمان]تشخیص the nuchal از غشا underlying مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective To study the diagnostic value of lucency shadow in pulmonary nodules.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه ارزش تشخیصی سایه شفافیت در ندول های ریوی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه ارزش تشخیصی سایه lucency در گره های ریوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Patchy lobular lucency and air trapping may also be seen, and is characteristic of hypersensitivity pneumonitis, reflecting the presence of bronchiolitis.
[ترجمه گوگل]درخشندگی لوبولار تکه تکه و به دام افتادن هوا نیز ممکن است دیده شود، و مشخصه پنومونیت با حساسیت بیش از حد است که منعکس کننده وجود برونشیولیت است
[ترجمه ترگمان]patchy lobular lucency و تله گذاری هوا نیز ممکن است دیده شوند و مشخصه of pneumonitis است که منعکس کننده حضور of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The chemical lab could be equipped with achromatism lucency glass.
[ترجمه گوگل]آزمایشگاه شیمیایی می تواند به شیشه شفافیت آکروماتیسم مجهز شود
[ترجمه ترگمان]آزمایشگاه شیمی می تواند به شیشه achromatism مجهز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To study the CT Features of lucency shadow in lung nodules and its diagnostic significance.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه ویژگی‌های CT سایه شفافیت در ندول‌های ریه و اهمیت تشخیصی آن
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه ویژگی های CT سایه lucency در گره های شش و اهمیت تشخیصی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Radiographic findings include patchy areas of lucency and sclerosis as well as bony collapse at articular surfaces.
[ترجمه گوگل]یافته های رادیوگرافی شامل نواحی لکه دار شفافیت و اسکلروز و همچنین فروپاشی استخوانی در سطوح مفصلی است
[ترجمه ترگمان]یافته های radiographic شامل مناطقی از lucency و sclerosis و همچنین ریزش استخوانی در سطوح articular می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If lucency is not good enough, add some cigarette ash on the eyeglass cloth and rub the glass clockwise, and the lucency will be resumed.
[ترجمه گوگل]اگر درخشندگی به اندازه کافی خوب نیست، مقداری خاکستر سیگار روی پارچه عینک اضافه کنید و شیشه را در جهت عقربه های ساعت بمالید تا شفافیت از سر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]اگر lucency به اندازه کافی خوب نیست، خاکستر سیگار را بر روی رومیزی عینک دار اضافه کرده و در جهت عقربه های ساعت آن را بمالید و the دوباره شروع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In occasional cases, the air-filled centrilobular bronchiole can be recognized as a rounded lucency within a centrilobular nodule.
[ترجمه گوگل]در موارد گاه به گاه، برونشیول مرکز لوبولار پر از هوا را می توان به عنوان شفافیت گرد در داخل یک گره مرکز لوبولار تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]در موارد گاه، the پر شده توسط هوا می تواند به عنوان یک lucency گرد در درون یک گره centrilobular شناخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Subpleural nodules are not visible, and some nodules are clearly related to small airways or contain a central lucency, representing a centrilobular bronchiole.
[ترجمه گوگل]گره های ساب پلور قابل مشاهده نیستند و برخی از گره ها به وضوح مربوط به راه های هوایی کوچک هستند یا دارای شفافیت مرکزی هستند که نشان دهنده یک برونشیول مرکز لوبولار است
[ترجمه ترگمان]گره های Subpleural قابل مشاهده نیستند و بعضی از گره ها به طور واضح به مجاری هوایی کوچک مربوط می شوند و یا شامل یک lucency مرکزی هستند که نشان دهنده a bronchiole است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the process of braiding, there is no spraying oil that is especially suitable for the braiding of lucency wires.
[ترجمه گوگل]در فرآیند قیطاندن، روغن پاششی وجود ندارد که مخصوصاً برای قیطاندن سیم های لوسنسی مناسب باشد
[ترجمه ترگمان]در فرآیند of کردن، هیچ روغن پاشیده کننده ای وجود ندارد که برای the سیم های رابط مناسب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This paper introduces two examples which caused troubles by lucency dose in kalium-salt zincification, gives embody analyse, advances relevant dispose way.
[ترجمه گوگل]این مقاله دو مثال را معرفی می‌کند که با دوز شفافیت در روی نمک‌سازی کالیوم مشکل ایجاد می‌کند، تجزیه و تحلیل را ارائه می‌دهد و روش دفع مربوطه را پیش می‌برد
[ترجمه ترگمان]این مقاله دو مثال معرفی می کند که مشکلات ناشی از دوز lucency را در kalium - نمک zincification ایجاد می کند و به تحلیل، پیشرفت به روش dispose مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. HRCT shows ill defined patchy areas of ground-glass opacity . Focal areas of lucency, representing air trapping are also visible.
[ترجمه گوگل]HRCT نواحی لکه‌ای با کدورت شیشه زمین را نشان می‌دهد نواحی کانونی درخشندگی که نشان دهنده گیر افتادن هوا است نیز قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]HRCT، نواحی مجزا و گسسته از opacity سطح زمین را نشان می دهد نقاط کانونی of که نشان دهنده دام گذاری هوا هستند نیز قابل مشاهده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. BACKGROUND: It is difficult to study and trace the target cells in bone and bone bio-scaffold, which are very hard, compact and poor lucency .
[ترجمه گوگل]سابقه و هدف: مطالعه و ردیابی سلول های هدف در استخوان و داربست زیستی استخوانی که بسیار سخت، فشرده و شفاف هستند، مشکل است
[ترجمه ترگمان]سابقه: مطالعه و ردیابی سلول های هدف در داربست زیستی استخوان و استخوان که بسیار سخت، فشرده و فقیر هستند دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Results After being followed up for 6 to 12 months, the implants of all cases were lucency and smooth and the concrescence was good.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها پس از 6 تا 12 ماه پیگیری، ایمپلنت‌ها در همه موارد شفاف و صاف بوده و کانکرسنس خوب بود
[ترجمه ترگمان]نتایج پس از پی گیری ۶ تا ۱۲ ماهگی، ایمپلانت های تمام موارد lucency و صاف بودند و the خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس