lubricous


معنی: لغزنده
معانی دیگر: لیزى، نرمى، چربى، هرزگى، بیقرارى

جمله های نمونه

1. The fourth is overlapping degree, lubricous degree, symmetry and unsymmetry of knee and ankle joint track.
[ترجمه گوگل]چهارمین درجه همپوشانی، درجه روانکاری، تقارن و عدم تقارن مسیر مفصل زانو و مچ پا است
[ترجمه ترگمان]درجه چهارم هم پوشانی دارد، درجه lubricous، تقارن و unsymmetry مفصل زانو و قوزک پا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The results show that both of the processes of oxynitriding can form the lubricous, steady and non-cracked oxynitriding layers on the surfaces of two types of steel.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که هر دو فرآیند اکسی نیتریدینگ می‌توانند لایه‌های اکسی نیترید روان، ثابت و بدون ترک را بر روی سطوح دو نوع فولاد تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که هر دو فرآیند of می توانند لایه های lubricous، ثابت و non را روی سطوح دو نوع فولاد تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Because yesterday Mrs He told me that her husband uses "eagle brand" shaver. It is not only comfortable and lubricous but also durable and cheap.
[ترجمه گوگل]چون دیروز خانم هی به من گفت که شوهرش از ریش تراش "مارک عقاب" استفاده می کند این نه تنها راحت و روان است بلکه بادوام و ارزان است
[ترجمه ترگمان]دیروز خانم وی به من گفت که شوهرش از ریش تراش \"eagle\" استفاده می کند آن نه تنها راحت و lubricous بلکه با دوام و ارزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Titanium dioxide is the best adhesive in enamels, the products treated by TiO2 will get more lubricous, and have better acid resistance, of course, have better appearance, and luster.
[ترجمه گوگل]دی اکسید تیتانیوم بهترین چسب در لعاب است، محصولات تحت درمان با TiO2 روان تر می شوند و مقاومت اسیدی بهتری دارند، البته ظاهر و درخشندگی بهتری دارند
[ترجمه ترگمان]dioxide تیتانیوم بهترین نوع چسب در enamels است، محصولاتی که توسط TiO۲ تیمار می شوند lubricous بیشتری دریافت خواهند کرد و مقاومت اسید بهتری دارند، البته، ظاهر بهتری دارند و درخشش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And then, a series of meaningful conclusions are gained that F4 is the most closely Lambert Body but lubricous aluminum plate is resembled as mirror.
[ترجمه گوگل]و سپس، یک سری نتیجه‌گیری معنادار به دست می‌آید که F4 نزدیک‌ترین بدنه لامبرت است، اما صفحه آلومینیومی روان مانند آینه است
[ترجمه ترگمان]و سپس مجموعه ای از نتایج معنی دار به دست می آیند که F۴ the بدن لمبرت است اما صفحه آلومینیومی lubricous شبیه آینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When many researchers study the sea ice with snow covered, they do little on the lubricous subdomains.
[ترجمه گوگل]هنگامی که بسیاری از محققان یخ دریا با پوشیده از برف را مطالعه می‌کنند، روی زیردامنه‌های روانکاری کار چندانی انجام نمی‌دهند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بسیاری از محققان یخ دریایی را با پوشش برف مورد مطالعه قرار می دهند، آن ها کمی بر روی lubricous lubricous کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لغزنده (صفت)
slippery, slippy, slithery, lubricous, rattletrap

انگلیسی به انگلیسی

• slippery, greasy; unstable; wanton; crude; lascivious

پیشنهاد کاربران

بپرس