lubricity

/luːˈbrɪsɪtiː//luːˈbrɪsɪtɪ/

معنی: نرمی، چربی، لینت، چرب بودن، شهوانی بودن
معانی دیگر: لیزی، لغزندگی، خاصیت روغنی، لیزگری، سایشکاه گری، هرزگی، شهوت پرستی، شهوت انگیزی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: lubricities
(1) تعریف: smoothness or slipperiness, esp. the effectiveness of a lubricant as determined by this quality.

(2) تعریف: instability; trickiness.

- the lubricity of earthly happiness
[ترجمه گوگل] روانی خوشبختی زمینی
[ترجمه ترگمان] نوعی شادی دنیوی،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: lewdness; lecherousness.

جمله های نمونه

1. Either way, a ski slope of unparalleled lubricity would result.
[ترجمه گوگل]در هر صورت، یک پیست اسکی با روانکاری بی نظیر ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]در هر صورت، یک پیست اسکی از lubricity بی نظیر حاصل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Very good lubricity and EP property to enhance surface finishing and dimensional control of components.
[ترجمه گوگل]روان کنندگی و خاصیت EP بسیار خوب برای افزایش پرداخت سطح و کنترل ابعادی قطعات
[ترجمه ترگمان]ویژگی های خوب lubricity و EP برای افزایش کنترل سطوح و کنترل بعدی اجزا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The poor lubricity of low sulfur diesel fuel results in the bad wear pump.
[ترجمه گوگل]روانکاری ضعیف سوخت دیزل کم گوگرد باعث سایش بد پمپ می شود
[ترجمه ترگمان]The ضعیف سوخت دیزل با گوگرد پایین منجر به پمپ بد فرسایش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. EMCYLDN and separate easily from water, providing good lubricity and minimizing the wear in machine elements.
[ترجمه گوگل]EMCYLDN و به راحتی از آب جدا می شود، روانکاری خوبی می کند و سایش عناصر دستگاه را به حداقل می رساند
[ترجمه ترگمان]EMCYLDN و جدا کردن آسان از آب، فراهم کردن lubricity خوب و به حداقل رساندن فرسایش در عناصر ماشین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This article centers on studies of lubricity on injection pump by nano - Cu additive.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی روانکاری پمپ تزریق توسط افزودنی نانو مس می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر روی مطالعات lubricity روی پمپ تزریق با استفاده از افزودنی nano استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The invention relates to a hydrocarbyl-substituted succinimide lubricity additive or a hydrocarbyl-substituted succinamide lubricity additive for low sulfur diesel fuel.
[ترجمه گوگل]این اختراع مربوط به یک افزودنی روانکاری سوکسینیمید جایگزین شده با هیدروکربیل یا یک افزودنی روانکاری سوکسین آمید جایگزین شده با هیدروکربیل برای سوخت دیزل کم گوگرد است
[ترجمه ترگمان]اختراع مربوط به یک افزودنی hydrocarbyl - جانشین شده succinimide lubricity یا یک افزودنی hydrocarbyl - جانشین شده succinamide lubricity برای سوخت دیزل کم گوگرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Has good oxidation resistance, corrosion protection; excellent lubricity, anti - foaming anti - emulsification, good air release.
[ترجمه گوگل]دارای مقاومت اکسیداسیون خوب، محافظت در برابر خوردگی؛ روانکاری عالی، ضد کف ضد امولسیون، انتشار هوا خوب
[ترجمه ترگمان]مقاومت اکسیداسیون خوب، حفاظت از خوردگی؛ lubricity عالی، ضد foaming، آزاد شدن هوا خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Graphite has good lubricity and plasticity, chemical stability, to acid, alkali, corrosion resistance to organic solvents.
[ترجمه گوگل]گرافیت دارای روان پذیری و انعطاف پذیری خوب، پایداری شیمیایی، اسید، قلیایی، مقاومت در برابر خوردگی در برابر حلال های آلی است
[ترجمه ترگمان]گرافیت با lubricity و plasticity خوب، پایداری شیمیایی، اسیدی، مقاومت در برابر خوردگی با حلال های آلی، دارای مقاومت شیمیایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lubricity of hydrocracked diesel fuel in the presence of carboxylic acids with carbon number of 18 was investigated by using high-frequency reciprocating rig (HFRR) test.
[ترجمه گوگل]روانکاری سوخت دیزل هیدروکراک شده در حضور اسیدهای کربوکسیلیک با عدد کربن 18 با استفاده از آزمون دکل رفت و برگشتی فرکانس بالا (HFRR) بررسی شد
[ترجمه ترگمان]The سوخت دیزل hydrocracked در حضور اسیده ای کربوکسیلیک با تعداد کربن ۱۸، با استفاده از تجهیزات تجهیزات رفت و برگشتی بالا (HFRR)مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nylon is good wear proof ability, self - lubricity and noiseless!
[ترجمه گوگل]نایلون توانایی مقاوم در برابر سایش، روانکاری و بی صدا بودن خوبی دارد!
[ترجمه ترگمان]نایلون مقاوم بودن به پوشیدن مناسب، خویشتن داری و بی صدا بودن است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is characterized by the lubricity of typical fluorocarbons.
[ترجمه گوگل]مشخصه آن روان پذیری فلوروکربن های معمولی است
[ترجمه ترگمان]آن توسط the of fluorocarbons معمولی مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The property, lubricity, compatibility with drilling fluid, anti-pollution ability of HRH-101 are evaluated by experiment in lab and selected the amount of optimum addition.
[ترجمه گوگل]ویژگی، روانکاری، سازگاری با سیال حفاری، توانایی ضد آلودگی HRH-101 با آزمایش در آزمایشگاه ارزیابی شده و میزان افزودن بهینه انتخاب شده است
[ترجمه ترگمان]The، lubricity، سازگاری با سیال حفاری، توانایی ضد آلودگی of - ۱۰۱ با آزمایش در آزمایشگاه ارزیابی و مقدار of بهینه را انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A market for biodiesel as a lubricity additive is also emerging.
[ترجمه گوگل]بازار بیودیزل به عنوان افزودنی روانکاری نیز در حال ظهور است
[ترجمه ترگمان]یک بازار برای سوخت گیاهی به عنوان یک افزودنی lubricity نیز در حال ظهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And biofuels also improve vehicle performance - biodiesel lubricity actually extends the life of diesel engines.
[ترجمه گوگل]و سوخت های زیستی نیز عملکرد خودرو را بهبود می بخشد - روانکاری بیودیزل در واقع عمر موتورهای دیزلی را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]و سوخت زیستی همچنین عملکرد وسایل نقلیه سوخت گیاهی را بهبود می بخشد که در واقع زندگی موتورهای دیزل را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نرمی (اسم)
subtlety, suavity, amenity, leniency, softness, plasticity, lubricity, gloss, unction, lenity, pash, malleability

چربی (اسم)
fat, lubricity, grease, fatness, oil, creaminess, lipid, lipide, lipoma, myelin

لینت (اسم)
laxity, lubricity, unction, loose bowels

چرب بودن (اسم)
lubricity

شهوانی بودن (اسم)
lubricity

انگلیسی به انگلیسی

• slipperiness, greasiness; instability; wantonness; crudeness; lasciviousness

پیشنهاد کاربران

بپرس