lubricator

/ˈluːbrəˌkeɪtər//ˈluːbrɪkeɪtə/

رجوع شود به: lubricant، دستگاه روغن زنی

جمله های نمونه

1. The lubricator contains a tight-fitting rubber or bag preventer that prevents fluid loss and is held together with quick union.
[ترجمه گوگل]روان کننده حاوی یک محافظ لاستیکی یا کیسه ای محکم است که از هدر رفتن مایع جلوگیری می کند و با اتصال سریع به هم متصل می شود
[ترجمه ترگمان]lubricator حاوی یک کیسه پلاستیکی و یا کیسه حاوی کیسه تنگ است که مانع از دست رفتن مایع می شود و با پیوند سریع کنار هم نگه داشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lubricator is an element which can provide good lubrication for pneumatic system, with novel structure and easy adjustment of oil drip.
[ترجمه گوگل]روان کننده عنصری است که می تواند روانکاری خوبی برای سیستم پنوماتیکی با ساختار جدید و تنظیم آسان چکه روغن فراهم کند
[ترجمه ترگمان]Lubricator عنصری است که می تواند lubrication خوبی برای سیستم پنوماتیک و با ساختار جدید و تنظیم آسان قطرات روغن فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pay close attention to the conditions of lubricator and down - hole SSV, etc. during operation.
[ترجمه گوگل]در حین کار به شرایط روان کننده و داون سوراخ SSV و غیره دقت کنید
[ترجمه ترگمان]به شرایط of و down - و غیره در طی عملیات توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lubricator is installed on top of the tree and tested, the tools placed in the lubricator and the lubricator pressurized to wellbore pressure.
[ترجمه گوگل]روان کننده در بالای درخت نصب می شود و آزمایش می شود، ابزارها در روان کننده قرار می گیرند و روان کننده تحت فشار به فشار چاه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]lubricator بر روی درخت نصب شده و آزمایش شده است، ابزارهایی که در the و تحت فشار تحت فشار چاه قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bull; Vaseline is a very efficient lubricator .
[ترجمه گوگل]گاو نر وازلین یک روان کننده بسیار کارآمد است
[ترجمه ترگمان]بول ران، Vaseline خیلی efficient است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The top of the lubricator assembly includes a high-pressure grease-injection section and sealing elements.
[ترجمه گوگل]بالای مجموعه روانکار شامل بخش تزریق گریس با فشار بالا و عناصر آب بندی است
[ترجمه ترگمان]بالا مونتاژ lubricator شامل بخش تزریق تحت فشار زیاد و عناصر آب بندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Vaseline is a very efficient lubricator.
[ترجمه گوگل]وازلین یک روان کننده بسیار کارآمد است
[ترجمه ترگمان]Vaseline یک lubricator بسیار کارآمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is a natural gastro-intestine lubricator with a power to ease the process of stool elimination.
[ترجمه گوگل]این یک روان کننده طبیعی معده روده با قدرت آسان کردن روند دفع مدفوع است
[ترجمه ترگمان]این یک معده و معده طبیعی است که برای تسهیل فرآیند حذف چهارپایه به قدرت نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Air Treatment FRL: including air relief valve, filter, lubricator. Of the gas source stable, clean and lubricate moving parts.
[ترجمه گوگل]FRL تصفیه هوا: از جمله دریچه تخلیه هوا، فیلتر، روان کننده از منبع گاز پایدار، قطعات متحرک را تمیز و روغن کاری کنید
[ترجمه ترگمان]frl تصفیه هوا: از جمله سوپاپ اطمینان هوا، فیلتر، lubricator از منبع گاز، بخش های متحرک، تمیز و متحرک استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lubricator is just high enough to handle the longest string of tools between the wireline valve and the stuffing box.
[ترجمه گوگل]روان کننده به اندازه کافی بلند است تا بتواند طولانی ترین رشته ابزار را بین شیر سیمی و جعبه پرکننده جابجا کند
[ترجمه ترگمان]The به اندازه کافی بالا است که طولانی ترین رشته افزار را بین شیر wireline و جعبه مواد وارد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This setting was constituted by high-pressure lubricator, blowout preventer, injection oily pump, closed gate valve and conversion tie-in.
[ترجمه گوگل]این تنظیم توسط روان کننده فشار بالا، جلوگیری از فوران، پمپ روغن تزریق، شیر دروازه بسته و اتصال تبدیل ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]این تنظیمات با فشار بالای فشار، preventer، پمپ روغنی تزریق، شیر دریچه بسته و اتصال تغییر شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The development of battery zinc can in China was described. Status and future development of extrusion press, die and lubricator were discussed.
[ترجمه گوگل]توسعه قوطی روی باتری در چین شرح داده شد وضعیت و توسعه آینده پرس اکستروژن، قالب و روان کننده مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]توسعه روی در باتری می تواند در چین توصیف شود وضعیت و توسعه آتی مطبوعات اکستروژن، مردن و lubricator مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To observe the lung injuries of rabbits by silicon oil lubricator used in the disposable syringes.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده آسیب های ریوی خرگوش ها توسط روان کننده روغن سیلیکونی مورد استفاده در سرنگ های یکبار مصرف
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده آسیب های ریه خرگوش ها از طریق روغن silicon استفاده شده در سرنگ یک بار مصرف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The solid, resilient, dual tread and rubber-tyred wheels of railed cars as well as their press fit. damper, silencer, rail lubricator, etc. are explained.
[ترجمه گوگل]چرخ‌های محکم، انعطاف‌پذیر، دو آج و چرخ‌های لاستیکی خودروهای ریلی و همچنین تناسب پرس آن‌ها دمپر، صدا خفه کن، روان کننده ریل و توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]گام های محکم، انعطاف پذیر و دوگانه و چرخ های لاستیکی - و as آن ها damper، silencer، lubricator، و غیره توضیح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[مهندسی گاز] دستگاه روغن زنی

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that lubricates (with oil, grease, etc.); someone or something that makes slippery or smooth

پیشنهاد کاربران

بپرس