loyalist

/ˌlɔɪələst//ˈloɪəlɪst/

معنی: وفادار نسبت بتاج و تخت
معانی دیگر: (هنگام شورش و غیره) هوادار حکومت، وفادار به دولت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: loyalism (n.)
(1) تعریف: someone who is loyal to a government, organization, or leader, esp. in a time of crisis.
متضاد: insurgent

(2) تعریف: (cap.) someone who supported the British during the American Revolution, or the Republican government during the Spanish Civil War.

جمله های نمونه

1. His report was scathing about Loyalist and Republican terror groups.
[ترجمه گوگل]گزارش او در مورد گروه های تروریستی وفادار و جمهوری خواه تند بود
[ترجمه ترگمان]گزارش او در مورد Loyalist و گروه های تروریستی جمهوری خواه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The rebel forces have been repeatedly attacked by loyalist troops.
[ترجمه گوگل]نیروهای شورشی بارها مورد حمله نیروهای وفادار قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]نیروهای انقلابی بارها توسط نیروهای وفادار به نیروهای وفادار مورد حمله قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Loyalist paramilitaries were blamed for the shooting.
[ترجمه گوگل]شبه نظامیان وفادار مسئول این تیراندازی بودند
[ترجمه ترگمان]شبه نظامیان Loyalist به خاطر این تیراندازی مورد سرزنش قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If the security forces are not present and loyalist gunmen commit murder it is still the result of collusion.
[ترجمه گوگل]اگر نیروهای امنیتی حضور نداشته باشند و افراد مسلح وفادار مرتکب قتل شوند، باز هم نتیجه تبانی است
[ترجمه ترگمان]اگر نیروهای امنیتی حاضر نباشند و مردان مسلح وفادار به قتل دست به قتل بزنند، هنوز نتیجه تبانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Loyalist extremist groups which planted bombs, on the other hand, often gave no warning.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، گروه های افراطی وفادار که بمب کار می کردند، اغلب هیچ هشداری نمی دادند
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر گروه های افراط گرا که بمب کار گذاشته بودند، اغلب هیچ هشداری نداده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Suddenly, the loyalist outcry over the arrests in the Rathcoole district was the government's best friend.
[ترجمه گوگل]ناگهان، اعتراض وفاداران به دستگیری‌ها در منطقه راثکول بهترین دوست دولت بود
[ترجمه ترگمان]ناگهان، اعتراض وفاداران به افراد در منطقه Rathcoole بهترین دوست دولت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Loyalist paramilitaries yesterday threatened a new outbreak of bloodshed in republican areas of Northern Ireland.
[ترجمه گوگل]شبه نظامیان وفادار دیروز تهدید کردند که در مناطق جمهوری خواه ایرلند شمالی شیوع جدیدی به خونریزی خواهد ریخت
[ترجمه ترگمان]شبه نظامیان Loyalist دیروز شیوع تازه ای از خونریزی در مناطق جمهوری ایرلند شمالی را تهدید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But hardly anyone in political circles, including Republican loyalist redoubts on Capitol Hill, believes that right now.
[ترجمه گوگل]اما به ندرت کسی در محافل سیاسی، از جمله وفاداران جمهوری خواه در کاپیتول هیل، در حال حاضر چنین باوری دارد
[ترجمه ترگمان]اما به ندرت کسی در محافل سیاسی از جمله استحکامات جمهوری خواهان در کاپیتول هیل در حال حاضر این حق را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They pressed on him the anomalies between loyalist and republican sentences.
[ترجمه گوگل]آنها ناهنجاری های بین احکام وفادار و جمهوری خواه را بر او فشار دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها بی قاعدگی های بین وفاداران و جمهوری خواهان را به او فشار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Loyalist killers opened fire as the man was getting out of a car.
[ترجمه گوگل]قاتلان وفادار هنگامی که مرد در حال پیاده شدن از ماشین بود تیراندازی کردند
[ترجمه ترگمان]قاتل loyalist وقتی داشت از ماشین پیاده می شد آتش را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We urge loyalist paramilitaries to cease all acts of violence.
[ترجمه گوگل]ما از شبه نظامیان وفادار می خواهیم که تمام اعمال خشونت آمیز را متوقف کنند
[ترجمه ترگمان]ما شبه نظامیان وفادار به وفادار را تشویق می کنیم که تمام اعمال خشونت را متوقف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But his good loyalist credentials could not save him when he departed from the narrow path.
[ترجمه گوگل]اما اعتبار وفاداری خوب او نتوانست او را نجات دهد وقتی از راه باریک خارج شد
[ترجمه ترگمان]اما هنگامی که از راه باریکی بیرون می رفت، توانایی او نمی توانست او را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Resistance from left-wing militia forces and loyalist Civil and Assault Guards was intermittently intense but incapable of seriously holding up the advance.
[ترجمه گوگل]مقاومت نیروهای شبه‌نظامی چپ‌گرا و گاردهای غیرنظامی و هجومی وفادار به طور متناوب شدید بود، اما قادر به مهار جدی پیشروی نبود
[ترجمه ترگمان]مقاومت در برابر نیروهای شبه نظامیان جناح چپ و افراد گارد سلطنتی و تهاجمی به طور متناوب قوی بود اما قادر به برگزاری جدی پیشرفت نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In Northern Ireland the loyalist ceasefire is under scrutiny after bombs were planted at sports grounds.
[ترجمه گوگل]در ایرلند شمالی، آتش بس وفادارانه پس از کارگذاری بمب در زمین های ورزشی تحت نظارت است
[ترجمه ترگمان]در ایرلند شمالی، بعد از این که بمب ها در زمین های ورزشی کار گذاشته شدند، آتش بس وفادار به وفاداران تحت موشکافی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The ruthless scenario was outlined by one hardline loyalist figure last week.
[ترجمه گوگل]این سناریوی بی رحمانه هفته گذشته توسط یکی از چهره های وفادار تندرو ترسیم شد
[ترجمه ترگمان]این سناریوی ظالم هفته گذشته توسط یک فرد وفادار به وفاداران مطرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وفادار نسبت به تاج و تخت (اسم)
loyalist

انگلیسی به انگلیسی

• person who is loyal to the present government
a loyalist is a person who remains firm in their support for a government or ruler.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : loyalty / loyalist
✅️ صفت ( adjective ) : loyal
✅️ قید ( adverb ) : loyally
شخصی که وفادار است.
حامی حاکمیت یا دولت موجود، به ویژه در زمان شورش
وفادار ، متعهد
حامی، طرفدار، هواخواه

بپرس