lox

/ˈlɑːks//ˈlɑːks/

معنی: اکسیژن مایع، ازاد ماهی دودی
معانی دیگر: ماهی آزاد دودی، (به ویژه در موشک) اکسیژن آب وار (مایع) (lox هم می نویسند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a variety of smoked salmon.

جمله های نمونه

1. Bearing is one of technical cruxes in development of LH 2/LOX engine turbo pump. Breakdowns of bearings may often lead to fai1ure of engine test.
[ترجمه گوگل]بلبرینگ یکی از نکات فنی در توسعه پمپ توربو موتور LH 2/LOX است خرابی یاتاقان ها اغلب ممکن است منجر به شکست تست موتور شود
[ترجمه ترگمان]Bearing یکی از cruxes فنی در توسعه پمپ موتور توربو ۲ \/ lox است Breakdowns of ممکن است اغلب منجر به fai۱ure تست موتور شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. While inhibitors of LOX, nPG and NDGA can inhibit ethylene production.
[ترجمه گوگل]در حالی که مهارکننده های LOX، nPG و NDGA می توانند تولید اتیلن را مهار کنند
[ترجمه ترگمان]در حالی که بازدارنده های of، nPG و NDGA می توانند تولید اتیلن را مهار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "Oh, Fox Lox," said Turkey Lurkey "the sky is falling!"
[ترجمه گوگل]ترکیه لورکی گفت: "اوه فاکس لوکس، آسمان در حال سقوط است!"
[ترجمه ترگمان]Turkey می گوید: \"آه، فاکس lox، آسمان در حال سقوط است!\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lipoxygenases(LOX) are a group of nonheme Fe containing proteins.
[ترجمه گوگل]لیپوکسیژنازها (LOX) گروهی از پروتئین‌های غیرهم آهن هستند
[ترجمه ترگمان]lipoxygenases (lox)گروهی از nonheme است که حاوی پروتئین ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The inhibition of calcium treatment on enzymatic browning influenced polyphenol oxidase (PPO) activity and lipoxygenase (LOX) activity.
[ترجمه گوگل]مهار درمان کلسیم بر قهوه ای شدن آنزیمی بر فعالیت پلی فنل اکسیداز (PPO) و فعالیت لیپوکسیژناز (LOX) تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]مهار واکنش کلسیم بر روی فعالیت آنزیمی پلی فنول influenced بر فعالیت آنزیمی polyphenol پلی فنول (PPO)و فعالیت lipoxygenase (lox)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No cold LOX tanks or reactor banks, just Mylar by the mile.
[ترجمه گوگل]بدون مخزن LOX سرد یا بانک راکتور، فقط Mylar در مایل
[ترجمه ترگمان]هیچ تانک lox سرد یا بانک های رآکتور وجود ندارد، فقط by مایل مربع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Phospholipase A2 (PLA and lipoxygenase(LOX) may have some important functions in plant metabolism and signal transduction.
[ترجمه گوگل]فسفولیپاز A2 (PLA و لیپوکسیژناز (LOX) ممکن است عملکردهای مهمی در متابولیسم گیاه و انتقال سیگنال داشته باشند
[ترجمه ترگمان]Phospholipase A۲ (PLA و lipoxygenase (lox)ممکن است برخی از عملکردهای مهم در متابولیسم گیاه و انتقال سیگنال را داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. OBJECTIVE To study the expression of lysyloxidase gene (LOX) in atherosclerotic artery.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه بیان ژن لیزیل اکسیداز (LOX) در شریان آترواسکلروتیک
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای مطالعه بیان ژن lysyloxidase در سرخرگ atherosclerotic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bill: Sunny-side up Lox or ham?
[ترجمه گوگل]بیل: لوکس سمت آفتابی یا ژامبون؟
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن گوشت خوک یا گوشت خوک؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. LOX _ 55 B } { Well, how the bloody hell should I know? Do I look like a merchant?
[ترجمه گوگل]LOX _ 55 B } { خب، جهنم خونین را از کجا باید بدانم؟ آیا من شبیه یک بازرگان هستم؟
[ترجمه ترگمان] خب، من از کجا بدونم؟ شبیه a؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fox Lox said, "How do you know, Turkey Lurkey?"
[ترجمه گوگل]فاکس لوکس گفت: از کجا می دانی ترکیه لورکی؟
[ترجمه ترگمان]فاکس lox گفت: \"شما از کجا می دانید، ترکیه Lurkey؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. LOX exhibit co-oxidase activity toward xenobiotics in the presence of polyunsaturated fatty acid (PUFA) or some other chemicals, in addition to catalyzing the stereospecific dioxygenation of PUFA.
[ترجمه گوگل]LOX در حضور اسید چرب چند غیراشباع (PUFA) یا برخی مواد شیمیایی دیگر، علاوه بر کاتالیز کردن دی اکسیژناسیون استریو اختصاصی PUFA، فعالیت کو اکسیداز را نسبت به بیگانه‌بیوتیک‌ها نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]lox، فعالیت آنزیمی را به سمت xenobiotics در حضور اسید چرب اشباع نشده (PUFA)یا برخی دیگر مواد شیمیایی دیگر نیز به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fridge is always stocked with cold cuts, lox and orange juice, available free of charge.
[ترجمه گوگل]یخچال همیشه با کودهای سرد، آب پرتقال و آب پرتقال عرضه می شود که به صورت رایگان در دسترس است
[ترجمه ترگمان]یخچال همیشه با برش های سرد، lox و آب پرتقال پر می شود و رایگان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Who do you think will come buy bagels and lox on Ninth Street?
[ترجمه گوگل]به نظر شما چه کسی می آید در خیابان نهم شیرینی و لوکس بخرد؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی کی برای خریدن پیراشکی و ماهی دودی در خیابان نهم خواهد آمد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The men were puffing and panting as they pulled the lox across the room.
[ترجمه گوگل]مردان در حالی که لوکس را در اتاق می کشیدند پف می کردند و نفس نفس می زدند
[ترجمه ترگمان]همچنان که ماهی دودی را از اتاق بیرون می کشیدند، مردها نفس نفس می زدند و نفس نفس می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اکسیژن مایع (اسم)
lox

ازاد ماهی دودی (اسم)
lox

تخصصی

[برق و الکترونیک] لاکس مخفف اکسیژن مایع، سوخت cryogenic مایع در دمای کمتر از منفی 183 درجه ی سانتی گراد .
[مهندسی گاز] اکسیژن مایع

انگلیسی به انگلیسی

• cured or smoked salmon
liquid oxygen; smoked salmon (type of fish)

پیشنهاد کاربران

بپرس