• : تعریف: land that is low in respect to the surrounding country. • مشابه: flat
جمله های نمونه
1. Much of the region is lowland.
[ترجمه ملک] بیشتر این منطقه را دشت پوشانده.
|
[ترجمه گوگل]بخش اعظم منطقه دشت است [ترجمه ترگمان]بخش عمده ای از منطقه پست است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Dikes protected the lowland from incursions of the sea.
[ترجمه گوگل]دایک ها از دشت در برابر تهاجمات دریا محافظت می کردند [ترجمه ترگمان]dikes از تاخت و تاز به تاخت و تاز دریایی محافظت می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. These plants are mainly found in lowland areas/regions.
[ترجمه گوگل]این گیاهان عمدتاً در مناطق/مناطق دشت یافت می شوند [ترجمه ترگمان]این گیاهان عمدتا در مناطق کم ارتفاع \/ مناطق یافت می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The hill people are ethnically distinct from lowland Laotians.
[ترجمه گوگل]مردم تپه از نظر قومی از لائوسی های دشت متمایز هستند [ترجمه ترگمان]مردم تپه از نظر نژادی متمایز از Laotians پست هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It's found in lowland areas on chalk grassland and among sand dunes.
[ترجمه گوگل]در مناطق دشتی در چمنزارهای گچی و در میان تپه های شنی یافت می شود [ترجمه ترگمان]آن در مناطق کم ارتفاع بر روی تپه های شنی و در میان تپه های ماسه ای پیدا شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Most lowland farmers keep some dairy cattle and rear calves as well as wintering and fattening sheep and lambs.
[ترجمه گوگل]اکثر کشاورزان دشتها مقداری گاو شیری و گوساله و همچنین گوسفند و برههای زمستانگذران و پروار نگهداری میکنند [ترجمه ترگمان]بیشتر کشاورزان کم ارتفاع برخی از گاوه ای شیرده و گوساله را همانند زمستان و fattening و بره ها را نگهداری می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. All this lowland country was covered in thick bush, and large trees bordered the river and streams.
[ترجمه گوگل]تمام این سرزمین پست پوشیده از بوته های انبوه بود و درختان بزرگ در کنار رودخانه و نهرها قرار داشتند [ترجمه ترگمان]تمام این کشور بزرگ پوشیده از بوته انبوه و درختان بزرگ بود که در کنار رودخانه و نهرها روییده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But however the goals of their lowland neighbours have shifted over time, they have remained essentially predatory.
[ترجمه گوگل]اما با این حال اهداف همسایگان پست آنها در طول زمان تغییر کرده است، آنها اساساً غارتگر باقی مانده اند [ترجمه ترگمان]اما با این حال، اهداف همسایگان پست نسبت به زمان تغییر کرده است، آن ها اساسا شکارچی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. On a long, lowland walk on a pouring wet day my feet were no more than damp - a pleasant surprise.
[ترجمه گوگل]در یک پیاده روی طولانی و دشت در یک روز مرطوب، پاهایم بیش از نم نداشتند - یک شگفتی خوشایند [ترجمه ترگمان]در طول یک روز بارانی قدم زنان در یک روز مرطوب و بارانی قدم زنان به راه افتادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Without adequate drainage, lowland pasture can be used for little else.
[ترجمه گوگل]بدون زهکشی کافی، مراتع دشت را می توان برای چیزهای دیگری مورد استفاده قرار داد [ترجمه ترگمان]بدون زه کشی مناسب، مراتع پست می تواند برای کار دیگری مورد استفاده قرار گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The lowland races, though, are not much larger than the red river hog.
[ترجمه گوگل]نژادهای دشت، با این حال، خیلی بزرگتر از گراز رودخانه قرمز نیستند [ترجمه ترگمان]به هر حال مسابقه اسب دوانی چندان بزرگ تر از خوک سرخ نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. What chance have we lowland city folk got when we're confronted with maps covered in names that look like anagrams?
[ترجمه گوگل]وقتی با نقشههایی که با نامهایی شبیه آنگرام به نظر میرسند مواجه میشویم، چه شانسی برای ما مردم شهرستانهای پست داریم؟ [ترجمه ترگمان]چه شانسی داریم که مردم شهر رو وقتی که ما با نقشه ها مواجه هستیم با نام anagrams مواجه هستیم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Lowland farms A. On the lowlands there is a longer growing season, with higher summer temperatures.
[ترجمه گوگل]مزارع دشت الف در مناطق پست، فصل رشد طولانی تری وجود دارد، با دمای تابستان بالاتر [ترجمه ترگمان]در مزرعه Lowland در اسکاتلند در زمین های پست، یک فصل رشد طولانی تر با دمای بالاتر تابستان وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Toxic algae has previously been confined to lowland shallow lakes surrounded either by an increasing population or intensively farmed land.
[ترجمه گوگل]جلبکهای سمی قبلاً به دریاچههای کم عمق محدود میشدند که با افزایش جمعیت یا زمینهای کشاورزی فشرده احاطه شده بودند [ترجمه ترگمان]جلبک سمی قبلا به دریاچه های کم ارتفاع و کم ارتفاع و یا به وسیله جمعیت رو به افزایش یا زمین های کشاورزی انبوه محصور شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
زمین پست (اسم)
lowland
پستی زمین (اسم)
lowland
تخصصی
[عمران و معماری] پستی [آب و خاک] زمین های پست
انگلیسی به انگلیسی
• land which is lower than the surrounding land
پیشنهاد کاربران
پَستبوم ( Pastbum ) �پَست� ( low ) و �بوم� ( land )