lowborn

/loʊˈbɔːn//ləʊˈbɔːn/

معنی: پست، بد گوهر، بد اصل
معانی دیگر: (آدم) بی اصل و نسب، از خانواده ی پست، فروتبار، فرومایه، فرومایه، بد گهر، بداصل، پست

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not born to a noble family; of humble birth.
متضاد: highborn
مشابه: ignoble

مترادف ها

پست (صفت)
humble, abject, base, ignoble, vile, poor, mean, contemptible, despicable, inferior, lowly, slight, small, little, subservient, base-born, brutish, infamous, villainous, vulgar, caddish, shoddy, bathetic, pimping, low, brummagem, cheap, menial, lousy, currish, sordid, dishonorable, runty, servile, footy, wretched, poky, hokey-pokey, lowborn, ungenerous, lowbred, low-level, shabby, picayune, pint-size, pint-sized, scurvy, snippy, third-rate

بد گوهر (صفت)
ignoble, lowborn

بد اصل (صفت)
lowborn

پیشنهاد کاربران

رعیت زاده
حاشیه زاده. [ ی َ / ی ِ دَ / دِ] ( ص مرکب ) حقیرزاده. چاکرزاده. بی اصل و نسب : و منع کرد هیچ بی اصل یا بازاری یا حاشیه زاده دبیری آموزد. ( فارسنامه ابن بلخی چ کمبریج ص 93 ) .

بپرس