lovesick

/ˈlʌvsɪk//ˈlʌvsɪk/

معنی: دلباخته، بیمار عشق
معانی دیگر: عاشقانه و محزون، بیمار عشق، دلباخته

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: lovesickness (n.)
(1) تعریف: suffering from love or obsessed with a loved person.

(2) تعریف: manifesting such a feeling.

- lovesick desperation
[ترجمه گوگل] ناامیدی عاشقانه
[ترجمه ترگمان] نا امیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a lovesick song
ترانه ی عاشقانه و غم انگیز

2. He's been wandering around all week like a lovesick teenager.
[ترجمه گوگل]او در تمام هفته مانند یک نوجوان عاشق سرگردان بوده است
[ترجمه ترگمان]او تمام هفته را مثل یک عاشق دلباخته در حال پرسه زدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was moping around like a lovesick teenager.
[ترجمه گوگل]او مثل یک نوجوان عاشق دور و برش را غوغا می کرد
[ترجمه ترگمان] اون داشت مثل یه بیمار عاشق دست و پا می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You're acting like a lovesick teenager!
[ترجمه گوگل]شما مثل یک نوجوان عاشق رفتار می کنید!
[ترجمه ترگمان]تو مثل یه عاشق lovesick رفتار می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He knew he was behaving like a lovesick teenager.
[ترجمه گوگل]او می دانست که مانند یک نوجوان عاشق رفتار می کند
[ترجمه ترگمان] اون می دونست که داره مثل یه عاشق دلباخته رفتار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lovesick? You Might Really Be Sick!
[ترجمه At.At.021] دلباخته ؟ تو ممکنه واقعا بیمار باشی
|
[ترجمه گوگل]دلتنگ عشق؟ ممکن است واقعاً بیمار باشید!
[ترجمه ترگمان]lovesick \"؟\" ممکن است مریض شوید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When she wakes up, she becomes lovesick and pines for her love.
[ترجمه گوگل]وقتی از خواب بیدار می شود، دلتنگ می شود و از عشقش می سوزد
[ترجمه ترگمان]وقتی بیدار شد، عاشق عاشق دلباخته و صنوبر برای عشقش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. King Triton's headstrong, lovesick girl would make a charming addition to my little garden.
[ترجمه گوگل]دختر سرسخت و دلسوز پادشاه تریتون می‌تواند به باغ کوچک من افزوده شود
[ترجمه ترگمان]شاه Triton s، دختر عاشق و دلباخته، به باغ کوچک من اضافه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lovesick St. British excel themselves each Valentine's Day.
[ترجمه گوگل]هر روز ولنتاین، سنت بریتانیایی‌های عاشق از خود برتری می‌یابند
[ترجمه ترگمان]روز ولنتاین عاشق دلباخته نت جان انگلیسی ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. From Honk Kong comes a confusing romance about chance encounters between lovesick cops and unusual women.
[ترجمه گوگل]از هنک کنگ یک رمان عاشقانه گیج کننده در مورد برخوردهای تصادفی بین پلیس های عاشق و زنان غیر معمول می آید
[ترجمه ترگمان]از طرف کنگ فو یک داستان عاشقانه را درباره برخورد تصادفی بین پلیس های lovesick و زنان غیرعادی منتشر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In her writing she recounts a story about one lovesick cowboy who brandished a pistol at her.
[ترجمه گوگل]او در نوشته‌اش داستانی را در مورد یک گاوچران عاشق که یک تپانچه به سوی او زد، بازگو می‌کند
[ترجمه ترگمان]در نامه نوشتن داستانی درباره یک عاشق lovesick که یک تپانچه را به سوی او تکان می داد گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If you're slim, honest and have a good sense of humour then send your photos to this lovesick laddie.
[ترجمه گوگل]اگر لاغر، صادق و دارای حس شوخ طبعی هستید، عکس های خود را برای این بانوی عاشق بفرستید
[ترجمه ترگمان]اگر تو لاغر و درستکار باشی و حس شوخ طبعی خوبی داشته باشی، پس photos را به این بیمار عاشق بفرست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sustain me with raisin cakes, Refresh me with apples, Because I am lovesick.
[ترجمه گوگل]مرا با کیک کشمشی سرپا نگه دار، با سیب شادابم کن، زیرا من دلتنگم
[ترجمه ترگمان]منو با کیک کشمشی بزار، منو با سیب باز کن چون من عاشق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Zina: I really do not have time to deal with some 1 ) lovesick computer 2 ) geek .
[ترجمه گوگل]زینا: من واقعاً وقت ندارم با بعضی از 1) کامپیوترهای عاشق 2) گیک کار کنم
[ترجمه ترگمان]Zina: من واقعا وقت ندارم با یک geek (۱)lovesick (۲)lovesick سروکار داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلباخته (صفت)
lovesick

بیمار عشق (صفت)
lovesick

انگلیسی به انگلیسی

• pining with love

پیشنهاد کاربران

1. بیمار عشق. دلباخته. گرفتار غم فراق 3. عاشقانه
مثال:
an immoderate lovesick.
یک دلباخته ی افراطی و زیاد از حد
بیمارِ عشق
مجنون
شیدا
کسی که از شدت عشقش به معشوق، نمیتونه حتی به کارای روزمره اش برسه و تمرکز نداره.
مجنون
لاوسیک به معنی بیمار عشق و دلباخته است همانطور که در اهنگ جدید بلک پینک که تازه منتشر شده نگاه کنید به نام لاوسیک گرلز است به معنی دختر ان دلباخته
شیفته
دلباخته

بپرس