2. He's been wandering around all week like a lovesick teenager.
[ترجمه گوگل]او در تمام هفته مانند یک نوجوان عاشق سرگردان بوده است [ترجمه ترگمان]او تمام هفته را مثل یک عاشق دلباخته در حال پرسه زدن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was moping around like a lovesick teenager.
[ترجمه گوگل]او مثل یک نوجوان عاشق دور و برش را غوغا می کرد [ترجمه ترگمان] اون داشت مثل یه بیمار عاشق دست و پا می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You're acting like a lovesick teenager!
[ترجمه گوگل]شما مثل یک نوجوان عاشق رفتار می کنید! [ترجمه ترگمان]تو مثل یه عاشق lovesick رفتار می کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He knew he was behaving like a lovesick teenager.
[ترجمه گوگل]او می دانست که مانند یک نوجوان عاشق رفتار می کند [ترجمه ترگمان] اون می دونست که داره مثل یه عاشق دلباخته رفتار می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Lovesick? You Might Really Be Sick!
[ترجمه At.At.021] دلباخته ؟ تو ممکنه واقعا بیمار باشی
|
[ترجمه گوگل]دلتنگ عشق؟ ممکن است واقعاً بیمار باشید! [ترجمه ترگمان]lovesick \"؟\" ممکن است مریض شوید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. When she wakes up, she becomes lovesick and pines for her love.
[ترجمه گوگل]وقتی از خواب بیدار می شود، دلتنگ می شود و از عشقش می سوزد [ترجمه ترگمان]وقتی بیدار شد، عاشق عاشق دلباخته و صنوبر برای عشقش می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. King Triton's headstrong, lovesick girl would make a charming addition to my little garden.
[ترجمه گوگل]دختر سرسخت و دلسوز پادشاه تریتون میتواند به باغ کوچک من افزوده شود [ترجمه ترگمان]شاه Triton s، دختر عاشق و دلباخته، به باغ کوچک من اضافه خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The lovesick St. British excel themselves each Valentine's Day.
[ترجمه گوگل]هر روز ولنتاین، سنت بریتانیاییهای عاشق از خود برتری مییابند [ترجمه ترگمان]روز ولنتاین عاشق دلباخته نت جان انگلیسی ها هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. From Honk Kong comes a confusing romance about chance encounters between lovesick cops and unusual women.
[ترجمه گوگل]از هنک کنگ یک رمان عاشقانه گیج کننده در مورد برخوردهای تصادفی بین پلیس های عاشق و زنان غیر معمول می آید [ترجمه ترگمان]از طرف کنگ فو یک داستان عاشقانه را درباره برخورد تصادفی بین پلیس های lovesick و زنان غیرعادی منتشر می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In her writing she recounts a story about one lovesick cowboy who brandished a pistol at her.
[ترجمه گوگل]او در نوشتهاش داستانی را در مورد یک گاوچران عاشق که یک تپانچه به سوی او زد، بازگو میکند [ترجمه ترگمان]در نامه نوشتن داستانی درباره یک عاشق lovesick که یک تپانچه را به سوی او تکان می داد گفت: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If you're slim, honest and have a good sense of humour then send your photos to this lovesick laddie.
[ترجمه گوگل]اگر لاغر، صادق و دارای حس شوخ طبعی هستید، عکس های خود را برای این بانوی عاشق بفرستید [ترجمه ترگمان]اگر تو لاغر و درستکار باشی و حس شوخ طبعی خوبی داشته باشی، پس photos را به این بیمار عاشق بفرست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Sustain me with raisin cakes, Refresh me with apples, Because I am lovesick.
[ترجمه گوگل]مرا با کیک کشمشی سرپا نگه دار، با سیب شادابم کن، زیرا من دلتنگم [ترجمه ترگمان]منو با کیک کشمشی بزار، منو با سیب باز کن چون من عاشق [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Zina: I really do not have time to deal with some 1 ) lovesick computer 2 ) geek .
[ترجمه گوگل]زینا: من واقعاً وقت ندارم با بعضی از 1) کامپیوترهای عاشق 2) گیک کار کنم [ترجمه ترگمان]Zina: من واقعا وقت ندارم با یک geek (۱)lovesick (۲)lovesick سروکار داشته باشم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
دلباخته (صفت)
lovesick
بیمار عشق (صفت)
lovesick
انگلیسی به انگلیسی
• pining with love
پیشنهاد کاربران
1. بیمار عشق. دلباخته. گرفتار غم فراق 3. عاشقانه مثال: an immoderate lovesick. یک دلباخته ی افراطی و زیاد از حد
بیمارِ عشق مجنون شیدا کسی که از شدت عشقش به معشوق، نمیتونه حتی به کارای روزمره اش برسه و تمرکز نداره.
مجنون
لاوسیک به معنی بیمار عشق و دلباخته است همانطور که در اهنگ جدید بلک پینک که تازه منتشر شده نگاه کنید به نام لاوسیک گرلز است به معنی دختر ان دلباخته