loved one


مورد علاقه، عزیز(ان)

جمله های نمونه

1. My mum would've loved one of us to go to college.
[ترجمه Eli] مادرم دوست داشت یکی از ما ها به داشنگاه برود
|
[ترجمه گوگل]مادرم دوست داشت یکی از ما به دانشگاه برود
[ترجمه ترگمان]مادرم یکی از ما را دوست داشت که به کالج برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've only ever loved one man.
[ترجمه sandy] من تا کنون فقط یه مرد را دوست داشتم
|
[ترجمه گوگل]من تا به حال فقط یک مرد را دوست داشته ام
[ترجمه ترگمان]من فقط یه مرد رو دوست داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sudden death of a loved one can often leave the bereaved with an agonising sense of unfinished business.
[ترجمه گوگل]مرگ ناگهانی یکی از عزیزان اغلب می‌تواند حس دردناک کاری ناتمام را برای فرد داغدیده به ارمغان بیاورد
[ترجمه ترگمان]مرگ ناگهانی شخص محبوب اغلب می تواند the را با درکی دردناک از کار ناتمام رها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bogart and Bergman had loved one another years before, and in neutral Casablanca discover that their passion is unabated.
[ترجمه گوگل]بوگارت و برگمن سال‌ها قبل همدیگر را دوست داشتند و در کازابلانکای خنثی متوجه می‌شوند که شور و اشتیاق آن‌ها کاهش نمی‌یابد
[ترجمه ترگمان]بوگارت و Bergman قبل از این یکدیگر را دوست داشتند و در کازابلانکا طبیعی کشف کردند که شور و اشتیاق آن ها بی وقفه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They prefer to send seasonal greetings to their loved one by fax or with a telephone call.
[ترجمه گوگل]آنها ترجیح می دهند با فکس یا تماس تلفنی برای عزیزشان تبریک فصلی بفرستند
[ترجمه ترگمان]آن ها ترجیح می دهند سلام فصلی خود را با فکس و یا تماس تلفنی به آن ها بفرستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All who have suffered the loss of a loved one can attest that anger is an expected part of the grieving process.
[ترجمه گوگل]همه کسانی که از دست دادن یکی از عزیزان خود متحمل شده اند می توانند تأیید کنند که خشم بخشی مورد انتظار از روند سوگواری است
[ترجمه ترگمان]تمام کسانی که از دست دادن یکی از افراد محبوب رنج برده اند، تصدیق می کنند که عصبانیت بخشی از فرآیند غم و اندوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The death or incapacitating illness of a loved one is always hard to take.
[ترجمه گوگل]تحمل مرگ یا بیماری ناتوان کننده یکی از عزیزان همیشه سخت است
[ترجمه ترگمان]مرگ و یا incapacitating یک شخص محبوب همیشه دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Now congratulate your loved one and give yourself a pat on the back as well for your own agility around the course.
[ترجمه گوگل]حالا به عزیزتان تبریک بگویید و به خاطر چابکی خودتان در طول دوره، به خودتان دست بزنید
[ترجمه ترگمان]حالا به عزیزان خود تبریک بگویید و نیز به خاطر چابکی خود در این مسیر، به خودتان یک نوازش بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bereavement over the loss of a loved one and physical distress like extreme room temperatures can also produce sleeplessness.
[ترجمه گوگل]سوگ از دست دادن یک عزیز و ناراحتی های فیزیکی مانند دمای شدید اتاق نیز می تواند باعث بی خوابی شود
[ترجمه ترگمان]بی توجهی نسبت به از دست دادن یک دوست محبوب و پریشانی فیزیکی مثل دمای اتاق فوق العاده، می تواند بی خوابی را تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. D . His telling after family their loved one is never coming home.
[ترجمه گوگل]د گفتن او پس از خانواده عزیزشان هرگز به خانه نمی آید
[ترجمه ترگمان] د - - د به خانواده اش می گوید که عشق آن ها هرگز به خانه نخواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Your loved one deserves a thorough exam and a clear diagnosis.
[ترجمه گوگل]عزیز شما سزاوار معاینه کامل و تشخیص واضح است
[ترجمه ترگمان]شخص محبوب شما سزاوار امتحان کامل و تشخیص روشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It can take many years to recover from the death of a loved one.
[ترجمه گوگل]بهبودی پس از مرگ یکی از عزیزان ممکن است سالها طول بکشد
[ترجمه ترگمان]سال ها طول می کشد تا از مرگ یکی از عزیزان خود رهایی یابید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He welcomed the truce, but pointed out it was of little comfort to families spending Christmas without a loved one.
[ترجمه گوگل]او از آتش بس استقبال کرد، اما اشاره کرد که برای خانواده هایی که کریسمس را بدون عزیزی سپری می کنند، آرامش چندانی ندارد
[ترجمه ترگمان]او از متارکه جنگ استقبال کرد، اما اشاره کرد که برای خانواده هایی که کریسمس را بدون دوست داشتن سپری می کنند آرامش اندکی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. People need time to grieve after the death of a loved one.
[ترجمه گوگل]مردم پس از مرگ عزیزانشان به زمان نیاز دارند تا غصه بخورند
[ترجمه ترگمان]مردم برای غصه خوردن بعد از مرگ یکی از عزیزان خود به زمان نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sweetheart, beloved one, dearest heart

پیشنهاد کاربران

معشوق
عزیزان
. E. g
. . .
Since I was ten years old, I have loved and looked up to Olivia Newton John. And, I always will. ( Just like this picture
@nfsaonline
) She was, and always will be, an inspiration to me in so many, many ways. My deepest condolences to her family and ⭐loved ones

بپرس