1. Helen bought her love seat, a sky blue velveteen fold-out, and also her bridge table.
[ترجمه گوگل]هلن صندلی عشق، یک تاشو مخملی آبی آسمانی و همچنین میز پل خود را خرید
[ترجمه ترگمان]هلن صندلی عاشقانه خود را که یک ستاره آبی آسمانی بود و میز پل را نیز خریده بود خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. With mock surprise, he settled into the love seat, draping his arms along its top.
[ترجمه گوگل]با تعجب ساختگی، روی صندلی عشق نشست و دستانش را در بالای آن قرار داد
[ترجمه ترگمان]او با حیرت ساختگی سر جایش نشست و روی صندلی عشق نشست و دست هایش را روی نوک آن آویزان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Later, the love seat or courting seat had two sections, often in an S - shape.
[ترجمه گوگل]بعدها، صندلی عشق یا صندلی خواستگاری دو بخش داشت، اغلب به شکل S
[ترجمه ترگمان]پس از آن، جایگاه عاشقانه و یا صندلی او دارای دو بخش بود که اغلب به شکل S شکل می گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Beside me on the love seat, my wife kept her social smile firmly in place, but I could feel her secret death glare.
[ترجمه گوگل]در کنار من روی صندلی عشق، همسرم لبخند اجتماعی اش را محکم نگه داشت، اما من می توانستم تابش خیره کننده پنهان مرگ او را احساس کنم
[ترجمه ترگمان]در کنار من روی صندلی عشق، زن من لبخند اجتماعی او را محکم به جای خود نگه داشت، اما می توانستم نگاه خیره مرگ او را حس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Later, the love seat or courting seat had two sections, often an S - shape.
[ترجمه گوگل]بعدها، صندلی عشق یا صندلی خواستگاری دو بخش داشت، اغلب به شکل S
[ترجمه ترگمان]بعد از آن، جایگاه عاشقانه و یا صندلی او دارای دو بخش است، که اغلب شکل S شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A love seat is a wide chair.
7. "Even love at first sight is possible on the bus, " said a spokesman for the British owned Arriva company to explain the two seats on each bus that are covered in red cloth and a "love seat" sign.
[ترجمه گوگل]سخنگوی شرکت بریتانیایی Arriva برای توضیح دو صندلی در هر اتوبوس که با پارچه قرمز پوشانده شدهاند و علامت «صندلی عشق» را توضیح داد: «حتی عشق در نگاه اول در اتوبوس امکانپذیر است»
[ترجمه ترگمان]یک سخنگوی شرکت Arriva انگلیس گفت: \"حتی عشق در اولین نگاه ممکن است در اتوبوس امکان پذیر باشد\" و این دو کرسی را در هر اتوبوس که پوشیده از پارچه قرمز و علامت \"صندلی دوست\" است توضیح دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. So what appears to be a short, fat love seat is really a lightweight wicker sofa, plumped up with pillows and embroidered Ralph Lauren pillowcases.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنچه که به نظر می رسد یک صندلی عاشقانه کوتاه و چاق است، واقعاً یک مبل حصیری سبک وزن است که با بالش های پر شده و روبالشی های رالف لورن گلدوزی شده است
[ترجمه ترگمان]این صندلی یک نیمکت کوتاه و چاق و چاق است که با بالش ها و بالش مخصوص رالف لورن پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A love seat is a wide chair. It was first made to seat one woman and her wide dress.
[ترجمه گوگل]صندلی عشق یک صندلی پهن است اولین بار برای نشستن یک زن و لباس پهن او ساخته شد
[ترجمه ترگمان]صندلی عشق یک صندلی عریض است برای اولین بار مجبور شدم روی یک زن و لباس گشاد او بنشینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But he has no plans to replace the sofa and love seat Roberts left behind.
[ترجمه گوگل]اما او هیچ برنامه ای برای جایگزینی مبل و صندلی عشقی که رابرتز پشت سر گذاشته بود ندارد
[ترجمه ترگمان]اما او هیچ برنامه ای برای جایگزینی نیمکت و صندلی دوست ندارد که رابرتس پشت سر گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You could also splurge on thick plump pillows on a wrought iron love seat .
[ترجمه گوگل]شما همچنین می توانید روی بالش های چاق و ضخیم روی صندلی عشق فرفورژه بچرخید
[ترجمه ترگمان]همچنین می تونی با بالش های کلفت و کلفت روی یک صندلی پر از مهر و محبت بالا بیایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. "Can't believe how easy it was to find you, " he told Carmen Elcira, sitting now on her love seat. "I said your name in a bakery around here, and they knew just who you were. "
[ترجمه گوگل]او به کارمن السیرا که اکنون روی صندلی عشق او نشسته بود، گفت: "باورم نمی شود که پیدا کردن تو چقدر آسان بود " "من نام تو را در یک نانوایی در این اطراف گفتم و آنها دقیقاً می دانستند که شما کی هستید "
[ترجمه ترگمان]او به کار من در کار من گفت: \"نمی توانم باور کنم که پیدا کردن شما چقدر آسان بود\" من نام شما را در یک نانوایی در اینجا گفتم و آن ها می دانستند که شما چه کسی هستید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I installed a two zone electric system right underneath the love seat split right down the middle with a thermostat for my mom and one for my dad .
[ترجمه گوگل]من یک سیستم برقی دو منطقه ای را درست زیر صندلی عشق درست از وسط با یک ترموستات برای مادرم و یکی برای پدرم نصب کردم
[ترجمه ترگمان]من یک سیستم الکتریکی دو ناحیه را درست زیر صندلی دوست نصب کردم و در وسط با ترموستات برای مادرم و یکی برای پدرم تقسیم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید