🔸 معادل فارسی:
• خیانتکار عشقی
• آدم بی وفا در رابطه
• نامرد عشقی
- - -
## 🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :** فردی که در رابطه ی عاشقانه خیانت می کند یا شریک عاطفی اش را فریب می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: He was exposed as a love rat.
او به عنوان خیانتکار عشقی رسوا شد.
2. ** ( فرهنگی – بریتانیایی ) :** اصطلاحی رایج در رسانه ها و روزنامه های انگلیسی برای توصیف افراد مشهور یا عادی که در روابطشان خیانت کرده اند.
3. ** ( استعاری – عمومی ) :** نماد بی وفایی، فریبکاری و بی اعتمادی در عشق.
- - -
## 🔸 مترادف ها:
cheater – adulterer – betrayer – unfaithful partner – two - timer
- - -
## 🔸 مثال ها:
• The tabloids branded him a love rat after the affair.
روزنامه های زرد او را بعد از رابطه ی پنهانی �خیانتکار عشقی� نامیدند.
• She realized he was a love rat when she found out about his lies.
وقتی دروغ هایش را فهمید، متوجه شد که او خیانتکار عشقی است.
• Celebrities often get labeled as love rats in the press.
مشاهیر اغلب در رسانه ها به عنوان خیانتکار عشقی معرفی می شوند.
• خیانتکار عشقی
• آدم بی وفا در رابطه
• نامرد عشقی
- - -
## 🔸 تعریف ها:
1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :** فردی که در رابطه ی عاشقانه خیانت می کند یا شریک عاطفی اش را فریب می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
- مثال: He was exposed as a love rat.
او به عنوان خیانتکار عشقی رسوا شد.
2. ** ( فرهنگی – بریتانیایی ) :** اصطلاحی رایج در رسانه ها و روزنامه های انگلیسی برای توصیف افراد مشهور یا عادی که در روابطشان خیانت کرده اند.
3. ** ( استعاری – عمومی ) :** نماد بی وفایی، فریبکاری و بی اعتمادی در عشق.
- - -
## 🔸 مترادف ها:
- - -
## 🔸 مثال ها:
روزنامه های زرد او را بعد از رابطه ی پنهانی �خیانتکار عشقی� نامیدند.
وقتی دروغ هایش را فهمید، متوجه شد که او خیانتکار عشقی است.
مشاهیر اغلب در رسانه ها به عنوان خیانتکار عشقی معرفی می شوند.
شهوت پرست