love affair

/ˈləvəˈfer//lʌvəˈfeə/

معنی: معاشقه، عشق وعاشقی، سر وسرعاشقانه
معانی دیگر: رابطه ی عشقی، سروسر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a relationship or episode between lovers, esp. a romantic or sexual one.
مشابه: amour, intrigue, romance

(2) تعریف: an intense, sometimes uncritical enthusiasm for or interest in something.

- America's love affair with the automobile.
[ترجمه گوگل] رابطه عاشقانه آمریکا با خودرو
[ترجمه ترگمان] ماجرای عشق آمریکا با اتومبیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She began a torrid love affair with a theatrical designer.
[ترجمه گوگل]او یک رابطه عاشقانه وحشتناک را با یک طراح تئاتر آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]او عشق بازی داغ و عاشقی را با یک طراح تئاتری آغاز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He had a brief but passionate love affair with an older woman.
[ترجمه گوگل]او یک رابطه عاشقانه کوتاه اما پرشور با یک زن مسن داشت
[ترجمه ترگمان]او یک رابطه کوتاه و عاشقانه با یک زن بزرگ تر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The exposure of the minister's love affair forced him to resign.
[ترجمه گوگل]افشای رابطه عاشقانه وزیر او را مجبور به استعفا کرد
[ترجمه ترگمان]افشای ماجرای عشقی وزیر او را وادار به استعفا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. forbid a doctor to have a love affair with a patient.
[ترجمه گوگل]پزشک را از داشتن رابطه عاشقانه با بیمار منع کنید
[ترجمه ترگمان]به یک دکتر اجازه داده که رابطه عاشقانه با یک بیمار داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The novel originally came from a true love affair.
[ترجمه گوگل]این رمان در اصل برگرفته از یک رابطه عاشقانه واقعی بود
[ترجمه ترگمان]رمان در اصل از یک ماجرای عاشقانه واقعی سرچشمه می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The love affair added a little zest to her life.
[ترجمه گوگل]این رابطه عاشقانه کمی به زندگی او افزود
[ترجمه ترگمان]عشق به زندگی او علاقه کمی به او افزود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He denied his father's rumoured love affair.
[ترجمه گوگل]او شایعه رابطه عشقی پدرش را تکذیب کرد
[ترجمه ترگمان]شایعات rumoured پدرش را تکذیب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her love affair with ballet began when she was ten.
[ترجمه گوگل]رابطه عاشقانه او با باله از ده سالگی او شروع شد
[ترجمه ترگمان]عشق بازی با باله شروع شد وقتی ده سالش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was at rock bottom. Her long-term love affair was breaking up and so was she.
[ترجمه گوگل]او در کف سنگ بود رابطه عاشقانه طولانی مدت او و او نیز در حال شکستن بود
[ترجمه ترگمان]اون پایین سنگ بود عشق طولانی مدت او به هم می زد و او هم همین طور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their love affair began against a backdrop of war.
[ترجمه گوگل]رابطه عاشقانه آنها در پس زمینه جنگ آغاز شد
[ترجمه ترگمان]ماجرای عشقی آن ها در مقابل پس زمینه ای از جنگ آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their love affair was played out against the background of a country at war.
[ترجمه گوگل]رابطه عاشقانه آنها در پس زمینه کشوری در حال جنگ پخش شد
[ترجمه ترگمان]ماجرای عشقی آن ها در برابر سابقه یک کشور در جنگ به نمایش درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their love affair is an open secret.
[ترجمه گوگل]رابطه عاشقانه آنها یک راز آشکار است
[ترجمه ترگمان]عشق آن ها راز open است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A thwarted love affair is the stuff of fiction.
[ترجمه گوگل]یک رابطه عاشقانه خنثی شده، موضوع داستان است
[ترجمه ترگمان]یه رابطه خنثی و خنثی - - ه داستان تخیلی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With the end of my love affair, I lost all the self-confidence I once had.
[ترجمه گوگل]با پایان یافتن رابطه عاشقانه ام، تمام اعتماد به نفسم را از دست دادم
[ترجمه ترگمان]با پایان عشق من، من همه اعتماد به نفس خود را از دست دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The stages in her love affair with Harry are perceptively written.
[ترجمه گوگل]مراحل رابطه عاشقانه او با هری به صورت ادراکی نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]مراحل عاشقانه عشق او با هری perceptively است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معاشقه (اسم)
courtship, flirting, love affair

عشق وعاشقی (اسم)
love affair

سر وسرعاشقانه (اسم)
love affair

انگلیسی به انگلیسی

• affair of the heart, two people in love
a love affair is a sexual or romantic relationship between two people.

پیشنهاد کاربران

سَر و سِر عشقی - رابطه عاشقانه خارج از ازدواج
MEANING:
1 ) a romantic or sexual relationship between two people who are not married to each other
2 ) a romantic and usually physical relationship between two people
...
[مشاهده متن کامل]

e. g.
A: You will have a love affair that will rock your world.
B: It's certainly Zolleikha.
C: Who is she?
B: The sexy one.
. . .
D: Dr. Johnson.
You saw the patient in bed 38?
A: I visited her this morning, she was doing well.
D: But she's pretty bad now.
A: How so?
D: Jaundice and high fever.
A: Impossible.
Perhaps, it's due to her choleostitis?
D: I'm saying high fever.
It's because of the blood.
The infected blood that we got from that bastard Sameri.
This is not his first time.
B: Just a moment. I want to talk to you.
. . .
C: Why is nitpicking so much?
حادثه ای عاشقانه برای شما رخ میدهد که دنیاتان را سخت تکان خواهد داد.
حتماً زلیخاست.
زلیخا دیگه کیه؟
کمر باریکه. . . 🙂🤭
. . .
دکتر جانسون
مریض تخت ۳۸ امروز دیدین؟
امروز صبح ویزیتش کردم. حالش خیلی خوب بود.
اما الان افتضاحه.
چطور مگه؟
یرقان و تب شدید.
عجیبه. . .
دکتر، مال کلستیستیس ش نباشه؟
میگم تب داره.
از خون ه.
خون های آلوده این مرتیکه دئیوس سامری.
این دفعه اول دوم ش که نیست.
وحید صبر کن کار ت دارم.
. . .
این داوود زاده هم سخت یه این سامری پیله کرده هااا. .

رابطه عشقی نامشروع. . . رابطه عاشقانه
رابطه ی عشقی که حداقل یک طرف رابطه متاهل است.
روابط عاشقانه
عشق بازی

بپرس