lovable

/ˈləvəbl̩//ˈlʌvəbl̩/

معنی: جذاب، دوست داشتنی، محبوب
معانی دیگر: عزیز، نازنین (loveable هم می نویسند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: lovably (adv.), lovableness (n.)
• : تعریف: having a nature that attracts love.
مترادف: adorable, sweet
متضاد: hateful, unlovable
مشابه: alluring, attractive, charming, cuddly, cute, darling, dear, desirable, enchanting, endearing, engaging, fetching, likable, lovely, taking, winning, winsome

جمله های نمونه

1. Birds are always lovable.
[ترجمه گوگل]پرندگان همیشه دوست داشتنی هستند
[ترجمه ترگمان]پرندگان همیشه دوست داشتنی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His vulnerability makes him even more lovable.
[ترجمه گوگل]آسیب پذیری او را دوست داشتنی تر می کند
[ترجمه ترگمان]آسیب پذیری او او را دوست داشتنی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Teddy bears are lovable toys.
[ترجمه گوگل]خرس های عروسکی اسباب بازی های دوست داشتنی هستند
[ترجمه ترگمان]تدی خرس اسباب بازی دوست داشتنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Children's books often depict farmyard animals as gentle, lovable creatures.
[ترجمه گوگل]کتاب‌های کودکان اغلب حیوانات حیاط مزرعه را موجوداتی مهربان و دوست‌داشتنی نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]کتاب های کودکان اغلب حیوانات خانگی را به عنوان موجوداتی مهربان و دوست داشتنی توصیف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is a mischievous but lovable boy.
[ترجمه گوگل]او پسری شیطون اما دوست داشتنی است
[ترجمه ترگمان]او یک پسر بدجنس ولی دوست داشتنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I may be plug-ugly, but I'm lovable.
[ترجمه گوگل]من ممکن است زشت باشم، اما دوست داشتنی هستم
[ترجمه ترگمان]ممکن است plug باشم، اما من دوست داشتنی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hugh's lovable plans for the way of the world.
[ترجمه گوگل]برنامه های دوست داشتنی هیو برای راه و رسم دنیا
[ترجمه ترگمان]هیو طرح های دوست داشتنی هیو را برای جهان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His dad, Charles, was lovable and devoted, but afflicted with paranoid schizophrenia.
[ترجمه گوگل]پدرش، چارلز، دوست داشتنی و فداکار بود، اما به اسکیزوفرنی پارانوئید مبتلا بود
[ترجمه ترگمان]پدرش، چارلز، دوست داشتنی و فداکار بود، اما مبتلا به اسکیزوفرنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How lovable we are - or so the myth goes - is tightly interwoven with how beautiful we are.
[ترجمه گوگل]اینکه چقدر دوست داشتنی هستیم - یا اینطور اسطوره می گوید - با زیبایی ما کاملاً در هم تنیده است
[ترجمه ترگمان]ما چقدر دوست داشتنی هستیم - یا این افسانه ادامه دارد - کاملا درهم بافته شده است با این که چقدر زیباست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A Negro was acceptable, even lovable, if he came out only when invited and at other times stayed back.
[ترجمه گوگل]یک سیاهپوست قابل قبول و حتی دوست داشتنی بود، اگر فقط زمانی که دعوت می شد بیرون می آمد و در مواقع دیگر عقب می ماند
[ترجمه ترگمان]یک سیاه قابل قبول بود، حتی دوست داشتنی، اگر تنها هنگامی که دعوت می شد بیرون می آمد و در زمان های دیگر باز می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lysander, her hero, is a lovable thicko who isn't even terribly proficient in bed.
[ترجمه گوگل]لیساندر، قهرمان او، یک کلفت دوست داشتنی است که حتی در رختخواب مهارت چندانی ندارد
[ترجمه ترگمان]Lysander، قهرمان او، زنی دوست داشتنی است که حتی در رختخواب سخت مهارت ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He's such a lovable rascal!
[ترجمه گوگل]او خیلی رذل دوست داشتنی است!
[ترجمه ترگمان]عجب آدم رذلی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lovable Manuel is quite the tyrant, a mini Papi and Mami rolled into one.
[ترجمه گوگل]مانوئل دوست داشتنی کاملاً ظالم است، یک مینی پاپی و مامی در یکی می شوند
[ترجمه ترگمان]مانوئل مانوئل یک ظالم است، یک Papi کوچک و مامی به یکی از آن ها تبدیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was something lovable about that shape.
[ترجمه گوگل]چیزی دوست داشتنی در آن شکل وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در این شکل یک چیز دوست داشتنی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Lovable but passive William has carried on by keeping a mistress on the side, whose existence is acknowledged by all.
[ترجمه گوگل]ویلیام دوست داشتنی اما منفعل با نگه داشتن معشوقه ای که وجودش توسط همه تایید شده است، به کار خود ادامه داده است
[ترجمه ترگمان]اما ویلیام منفعل با نگه داشتن یک معشوقه به این طرف و آن طرف کشیده شده است که وجود آن همه را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جذاب (صفت)
absorbing, charming, appealing, nifty, cute, slick, fetching, lovable, loveable, dashing, bonnie, bonny, copacetic, personable, well-off

دوست داشتنی (صفت)
amicable, lovely, lovable, likable, loveable, likeable, smacking

محبوب (صفت)
favorite, honey, lovable, loveable, lovesome, dear, beloved, popular, loved, cherished, darling, intimate, precious, treasured

انگلیسی به انگلیسی

• adorable, likable, endearing, sweet, easy to love
a lovable person is pleasant and easy to like.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : love
✅️ اسم ( noun ) : love / loveliness / lovely / lover / lovey
✅️ صفت ( adjective ) : lovely / loving / loveless / lovable ( loveable )
✅️ قید ( adverb ) : lovingly / lovelessly
محبوب، عزیز، پذیرفتنی

بپرس