lousiness


معنی: پستی
معانی دیگر: شپشوی، چرکی

جمله های نمونه

1. It has positive roles to decrease tow's lousiness, tangled and breaking of single fibre in the process.
[ترجمه گوگل]نقش مثبتی در کاهش شلی یدک کش، درهم ریختگی و شکستن تک فیبر در این فرآیند دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت نقش های مثبتی برای کاهش lousiness ها، درهم شکستن و شکستن یک نخ در این فرآیند دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The experience and measures to improve lousiness gradation for famous brands of raw silk are presented.
[ترجمه گوگل]تجربه و اقدامات برای بهبود درجه بندی سستی برای مارک های معروف ابریشم خام ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]این تجربه و تدابیری برای بهبود درجه بندی lousiness برای مارک های معروف ابریشم خام ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It has positive roles to decrease tow's lousiness, tangled and breaking single fibre in the process.
[ترجمه گوگل]نقش مثبتی در کاهش سستی یدک‌کش، درهم‌تنیدگی و شکستن تک فیبر در این فرآیند دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت نقش های مثبتی برای کاهش نخ، درهم شکستن و شکستن یک نخ در این فرآیند دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The feeling of lousiness is getting lesser because I see my everything comes good from God and the more I want to earn His favor.
[ترجمه گوگل]احساس تنبلی کمتر می شود، زیرا می بینم همه چیزم از خدا خوب است و هر چه بیشتر می خواهم لطف او را جلب کنم
[ترجمه ترگمان]حس of کم تر می شود، زیرا می بینم که همه چیز از جانب خدا خوب است و بیشتر می خواهم لطفی در حق او به دست آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By using of the advantages of cellulase and protease, biological enzyme treatment was carried out so as to remove lousiness on fabric surface and improve fabric hand.
[ترجمه گوگل]با استفاده از مزایای سلولاز و پروتئاز، تیمار آنزیمی بیولوژیکی به منظور رفع شلی سطح پارچه و بهبود دست پارچه انجام شد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از مزایای of و پروتئاز، درمان آنزیم بیولوژیکی انجام شد تا lousiness روی سطح بافت را حذف کرده و دست بافت را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pleasure lasts a minute, but then feelings of guilt and loss of control and other negative consequences deepen the lousiness of the day.
[ترجمه گوگل]لذت یک دقیقه طول می کشد، اما پس از آن احساس گناه و از دست دادن کنترل و سایر پیامدهای منفی، افتضاح روز را عمیق تر می کند
[ترجمه ترگمان]لذت یک دقیقه طول می کشد، اما بعد احساس گناه و از دست دادن کنترل و عواقب منفی دیگر عمق آن روز را عمیق تر می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pleasure lasts a minute, but then feelings of guilt, loss of control, and other negative consequences just deepen the lousiness of the day.
[ترجمه گوگل]لذت یک دقیقه طول می کشد، اما پس از آن احساس گناه، از دست دادن کنترل، و سایر پیامدهای منفی فقط باعث عمیق تر شدن افتضاح روز می شود
[ترجمه ترگمان]لذت یک دقیقه طول می کشد، اما بعد احساس گناه، از دست دادن کنترل، و دیگر عواقب منفی فقط the روز را عمیق تر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To Hindus I say come out of your Hindu tradition of laziness and lousiness, and to Jews, Christians and Mohammedans I say come out of your tradition of remaining in a constant hurry and tension.
[ترجمه گوگل]به هندوها می گویم از سنت هندوی خود در تنبلی و تنبلی بیرون بیایید، و به یهودیان، مسیحیان و محمدی ها می گویم از سنت خود در عجله و تنش مداوم بیرون بیایید
[ترجمه ترگمان]به هندوها می گویم که از سنت هندو، تنبلی و lousiness، و برای یهودیان، مسیحیان و مسلمانان، از سنت شما برای ماندن در یک عجله و کشش ثابت بیرون آمده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پستی (اسم)
poverty, abjection, degradation, baseness, meanness, inferiority, debasement, dishonor, turpitude, ignobility, villainy, lowness, humility, lousiness, vulgarism, vulgarity

انگلیسی به انگلیسی

• state of being infested with lice; odiousness, repugnance; meanness, baseness

پیشنهاد کاربران

بپرس