1. he spoke loudly
او بلند حرف می زد.
2. he spoke loudly to spite me
از لج من بلند بلند حرف می زد.
3. he laughs too loudly
او خیلی بلند می خندد.
4. the birds were loudly atwitter
پرندگان با صدای بلند جیک جیک می کردند.
5. the women lamented loudly
زن ها با صدای بلند گریه و زاری می کردند.
6. the child was blubbering loudly
بچه با صدای بلند گریه و زاری می کرد.
7. the old dog yelped loudly and ran off
سگ پیر واق بلندی زد و دور شد.
8. enemy guns began to roll loudly
توپ های دشمن با صدای بلند به غرش درآمدند.
9. hassan agha used to snore loudly
حسن آقا (در خواب) بلند خرناس می کشید.
10. the radio is playing very loudly
رادیو خیلی بلند است.
11. the spectators cried and whooped loudly
تماشاچیان با صدای بلند فریاد و هورا کشیدند.
12. The bass guitar began to thump so loudly that it resonated in my head.
[ترجمه گوگل]گیتار بیس چنان با صدای بلند شروع به تپیدن کرد که در سرم طنین انداز شد
[ترجمه ترگمان]گیتار باس چنان به صدای بلند شروع به تپیدن کرد که در سر من طنین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گیتار باس چنان به صدای بلند شروع به تپیدن کرد که در سر من طنین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Someone burped loudly at the back of the hall.
[ترجمه گوگل]یک نفر با صدای بلند پشت سالن آروغ زد
[ترجمه ترگمان]یک نفر با صدای بلند در پشت سرسرا صدای بلندی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک نفر با صدای بلند در پشت سرسرا صدای بلندی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Everyone remarked loudly on his absence.
[ترجمه گوگل]همه با صدای بلند به غیبت او اشاره کردند
[ترجمه ترگمان]همه در غیاب او با صدای بلند گفتند:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه در غیاب او با صدای بلند گفتند:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She didn't speak loudly because she was so shy.
[ترجمه گوگل]چون خیلی خجالتی بود بلند حرف نمی زد
[ترجمه ترگمان]او با صدای بلند حرف نزد چون خیلی خجالتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با صدای بلند حرف نزد چون خیلی خجالتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Every beat of my heart, loudly cries your name, I want so much to be with you, oh, please, please, feel the same.
[ترجمه گوگل]هر ضربان قلبم با صدای بلند نامت را فریاد می زند، خیلی دلم می خواهد با تو باشم، اوه، لطفا، لطفا، همین احساس را داشته باش
[ترجمه ترگمان]هر ضربه قلب من، با صدای بلند نام شما را فریاد می زنم، می خواهم با شما باشم، اوه، خواهش می کنم، خواهش می کنم، همین احساس را داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر ضربه قلب من، با صدای بلند نام شما را فریاد می زنم، می خواهم با شما باشم، اوه، خواهش می کنم، خواهش می کنم، همین احساس را داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The goose saw her and cackled loudly.
[ترجمه گوگل]غاز او را دید و با صدای بلند زمزمه کرد
[ترجمه ترگمان]غاز او را دید و با صدای بلند خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]غاز او را دید و با صدای بلند خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید