lost generation

جمله های نمونه

1. They are a lost generation in search of an identity.
[ترجمه گوگل]آنها نسل گمشده ای هستند که در جستجوی هویت هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک نسل از دست رفته در جستجوی هویت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Figures identified with the "Lost Generation" included authors and artists such as Ernest Hemingway, Ezra Pound and Sherwood Anderson.
[ترجمه گوگل]چهره های شناسایی شده با "نسل گمشده" شامل نویسندگان و هنرمندانی مانند ارنست همینگوی، ازرا پاوند و شروود اندرسون بودند
[ترجمه ترگمان]اعداد شناسایی شده با \"نسل گم شده\" شامل نویسندگان و هنرمندانی مانند ارنست همینگوی، ازرا پاوند و شروود اندرسن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was the time of the Lost Generation when writers, painters, musicians and composers went to Paris to work and make names for themselves.
[ترجمه گوگل]زمان نسل گمشده بود که نویسندگان، نقاشان، نوازندگان و آهنگسازان به پاریس رفتند تا کار کنند و نامی برای خود دست و پا کنند
[ترجمه ترگمان]زمانی بود که نویسندگان، نقاشان، نوازندگان و آهنگسازان به پاریس رفتند تا کار کنند و برای خود نام بگذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "I call them the lost generation," he said.
[ترجمه گوگل]او گفت: «من آنها را نسل گمشده می نامم
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" من آن ها را نسل گم شده می نامم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Or they drop out, as did many in Japan's first "lost generation" a decade ago.
[ترجمه گوگل]یا مانند بسیاری از اولین "نسل گمشده" ژاپن در یک دهه پیش، ترک تحصیل می کنند
[ترجمه ترگمان]یا آن ها بیرون می ریزند، همانطور که بسیاری در اولین \"نسل گم شده\" ژاپن یک دهه پیش این کار را کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As spokesman of the lost generation, Hemingway along with other young people experienced the cruelty during and after the war.
[ترجمه گوگل]همینگوی به عنوان سخنگوی نسل گمشده، همراه با دیگر جوانان این ظلم را در طول جنگ و پس از آن تجربه کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان سخنگوی نسل از دست رفته، همینگوی در کنار سایر جوانان، بی رحمی را در طول و بعد از جنگ تجربه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was “The Lost Generation” after the First World War, and then “The Beat Generation” after the Second World War.
[ترجمه گوگل]بعد از جنگ جهانی اول «نسل گمشده» و بعد از جنگ جهانی دوم «نسل بیت» وجود داشت
[ترجمه ترگمان]\"نسل گم شده\" بعد از جنگ جهانی اول و بعد \"نسل تین\" بعد از جنگ جهانی دوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Before long the Lost Generation had their territory staked out, and the young aspirants in letters and the arts follow it to this day.
[ترجمه گوگل]دیری نگذشت که نسل گمشده قلمرو خود را در معرض خطر قرار داد، و جوانان مشتاق در عرصه نامه و هنر تا به امروز از آن پیروی می کنند
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که نسل گم شده خود را به خطر انداختند، و the جوان در ادبیات و هنر آن را تا این روز دنبال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The result in Italy, says Mr Boeri, is a "lost generation" of workers with limited skills.
[ترجمه گوگل]آقای بوئری می‌گوید که نتیجه در ایتالیا یک «نسل گمشده» از کارگران با مهارت‌های محدود است
[ترجمه ترگمان]آقای Boeri می گوید که نتیجه در ایتالیا \"نسل از دست رفته\" کارگران با مهارت های محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The result is we are creating a "Lost Generation" of young people who cannot get a job or a place at university.
[ترجمه گوگل]نتیجه این است که ما یک "نسل گمشده" از جوانان ایجاد می کنیم که نمی توانند شغل یا جایی در دانشگاه پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]نتیجه این است که ما در حال ایجاد یک \"نسل گم شده\" از جوانان هستیم که نمی توانند شغل یا مکانی در دانشگاه پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The "Lost Generation" is a term coined by author and poet Gertrude Stein to characterize a group of American writers.
[ترجمه گوگل]«نسل گمشده» اصطلاحی است که توسط نویسنده و شاعر گرترود استاین برای توصیف گروهی از نویسندگان آمریکایی ابداع شد
[ترجمه ترگمان]\"نسل گم شده\" اصطلاحی است که توسط نویسنده و شاعر Gertrude اشتاین ابداع شد تا گروهی از نویسندگان آمریکایی را توصیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The literature of the lost generation embodies great tragedy consciousness.
[ترجمه گوگل]ادبیات نسل گمشده تجسم آگاهی تراژدی بزرگ است
[ترجمه ترگمان]ادبیات نسل گم شده یک آگاهی تراژدی بزرگ را در بر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is also a book about the lost generation.
[ترجمه گوگل]این کتاب هم درباره نسل گمشده است
[ترجمه ترگمان]این همچنین یک کتاب در مورد نسل از دست رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A lost generation of planets may now be no more than a whiff of pollution in the atmospheres of their dead parent stars.
[ترجمه گوگل]نسل از دست رفته سیارات اکنون ممکن است چیزی بیش از بوی آلودگی در جو ستارگان مرده آنها نباشد
[ترجمه ترگمان]یک نسل گم شده از سیارات ممکن است در حال حاضر بیش از یک موج آلودگی در اتمسفرهای ستاره های مادر مرده خود نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• generation which has lost its direction, generation without goals or aspirations

پیشنهاد کاربران

جوانان با استعدادی که در جنگ جان خودشون رو از دست دادن.
بیشتر به امریکایی ها اشاره دارد
Refers to the generation born between the mid - 1960s and early 1980s, following the Baby Boomer generation. The term “Lost Generation” is often used to describe individuals from this generation who feel overlooked or sandwiched between the larger Baby Boomer and Millennial generations.
...
[مشاهده متن کامل]

نسلی که بین اواسط دهه 1960 و اوایل دهه 1980 به دنبال نسل Baby Boomer متولد شدند.
اصطلاح "نسل گمشده" اغلب برای توصیف افرادی از این نسل استفاده می شود که احساس می کنند بین نسل های بزرگتر Baby Boomer و هزاره/ Millennial نادیده گرفته شده اند.
مثال؛
The Lost Generation experienced significant economic and social changes during their formative years.
In a discussion about generational differences, someone might say, “The Lost Generation grew up in a time of shifting cultural norms. ”
A member of Generation X might comment, “I’m proud to be part of the Lost Generation, we’ve made our mark on the world. ”

نسل گمشده
به تعداد بسیاری از نویسنده های آمریکایی بعد از جنگ جهانی اول گفته میشه که تحت تاثیر تجاربشون از جنگ و اوضاع مملکت قرار گرفته بودند و دچار سرخوردگی و بیگانگی نسبت به شرایط بودند. یه تعدادیشون به لندن و
...
[مشاهده متن کامل]
پاریس رفتند برای اینکه به شرایط جدیدی در ادبیات و هنر و اینها برسند. یه سری ازشون هم بعد ها دومرتبه به آمریکا برگشتند.

بپرس