1. Just think of it as a loss leader and keep your fingers crossed.
[ترجمه گوگل]فقط به عنوان یک رهبر از دست دادن فکر کنید و انگشتان خود را روی هم بگذارید
[ترجمه ترگمان]فقط به عنوان یک فرمانده از دست دادن به آن فکر کنید و your را روی هم بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The concept of a loss leader is often applied to internal price differentials.
[ترجمه گوگل]مفهوم رهبر زیان اغلب برای تفاوت قیمت داخلی اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]مفهوم یک رهبر از دست دادن اغلب به differentials قیمت داخلی اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. "Gas is a loss leader for them, so they're willing to cut the price to get you on the premises and shop, " says Cochran.
[ترجمه گوگل]کوکران میگوید: «بنزین برای آنها یک پیشرو ضرر است، بنابراین آنها مایلند قیمت را کاهش دهند تا شما را در محل و خرید قرار دهند
[ترجمه ترگمان]کوچران می گوید: \" گاز یک رهبر از دست رفتن برای آن ها است، بنابراین آن ها می خواهند قیمت را کاهش دهند تا شما را در محل و مغازه قرار دهند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It is unwise to go in with loss leader prices.
[ترجمه گوگل]عاقلانه نیست که با قیمت های پیشرو زیان وارد شوید
[ترجمه ترگمان]این کار عاقلانه نیست که با کاهش قیمت رهبر مواجه شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The cost of roasting turkeys doesn't tend to follow actual wholesale prices but is often a loss leader.
[ترجمه گوگل]هزینه برشته کردن بوقلمون از قیمت های عمده فروشی واقعی تبعیت نمی کند، اما اغلب یک پیشرو در ضرر است
[ترجمه ترگمان]هزینه کباب کردن بوقلمون به دنبال افزایش قیمت عمده فروشی نیست، اما اغلب یک رهبر از دست دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Under the proposals being considered, Huawei would offer its hardware at a large discount as a loss leader, as part of a wider effort to break into the UK market.
[ترجمه گوگل]بر اساس پیشنهاداتی که در حال بررسی است، هواوی سختافزار خود را با تخفیف زیادی بهعنوان رهبر زیاندهی به عنوان بخشی از تلاش گستردهتر برای ورود به بازار بریتانیا ارائه میکند
[ترجمه ترگمان]با توجه به این پیشنهادها، Huawei به عنوان بخشی از تلاش گسترده تر برای شکستن در بازار انگلستان سخت افزار خود را با تخفیف بزرگی به عنوان یک رهبر از دست دادن عرضه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. NEW YORK - Back in the simpler, more innocent mid-1990s, Internet searches were seen as a loss leader.
[ترجمه گوگل]نیویورک - در اواسط دهه 1990 سادهتر و بیگناهتر، جستجوهای اینترنتی بهعنوان یک رهبر ضرر دیده میشد
[ترجمه ترگمان]نیویورک - در اواسط دهه ۹۰ میلادی، جستجوهای اینترنتی به عنوان یک رهبر از دست رفته دیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Never mind, he had just described it as a great way to bring in users but not a great way to make money. . . . you know, the definition of a loss leader.
[ترجمه گوگل]مهم نیست، او فقط آن را راهی عالی برای جذب کاربران توصیف کرده بود، اما نه راهی عالی برای کسب درآمد می دانید، تعریف یک رهبر ضرر
[ترجمه ترگمان]مهم نیست، او آن را به عنوان راهی خوب برای آوردن به کاربران توصیف کرده بود، اما راهی خوب برای کسب درآمد نبود که شما می دانید، تعریف رهبر از دست دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This direction can also explain why removing the fixed portion from their card fees makes sense—a loss leader used to pump huge amounts of cash from small retailers into their Square balances.
[ترجمه گوگل]این جهت همچنین می تواند توضیح دهد که چرا حذف بخش ثابت از کارمزد کارت آنها منطقی است - یک رهبر ضرر که برای پمپ کردن مقادیر زیادی پول نقد از خرده فروشان کوچک به موجودی Square آنها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]همچنین این جهت را می توان توضیح داد که چرا حذف بخش ثابت از هزینه های کارت آن ها منطقی به نظر می رسد - یک هدایت کننده از دست رفته برای تزریق مقادیر عظیمی از نقدینگی از خرده فروشان کوچک به balances میدان آن ها استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید