loser

/ˈluːzər//ˈluːzə/

معنی: بازنده، اسب بازنده، ورقبازنده، ضرر کشیده
معانی دیگر: زندانی شده، محکوم و زندانی شده، (عامیانه) محکوم به باخت، بی عرضه، ناکارا، همیشه بازنده، ضرر کننده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person or group that loses.
متضاد: victor, winner

(2) تعریف: (informal) one who is considered to be ineffectual, incompetent, or socially unacceptable.
مشابه: joker

جمله های نمونه

1. a four-time loser
کسی که چهار بار محکوم و زندانی شده است.

2. he is a poor loser
ظرفیت باختن را ندارد.

3. the sad mug of the loser
لب و لوچه ی آویزان (محزون) شخص بازنده

4. You're never a loser until you quit trying.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که دست از تلاش برندارید، هرگز بازنده نیستید
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که دست از تلاش بیرون نکشی هیچ وقت بازنده نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's extremely competitive and a bad loser.
[ترجمه گوگل]او بسیار رقابتی و یک بازنده بد است
[ترجمه ترگمان]او به شدت رقابتی است و بازنده بدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The latest price rises mean that the real loser, as usual, is the consumer.
[ترجمه گوگل]آخرین افزایش قیمت به این معنی است که بازنده واقعی، طبق معمول، مصرف کننده است
[ترجمه ترگمان]آخرین افزایش قیمت به این معنا است که بازنده واقعی، طبق معمول، مصرف کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The loser sat slumped in dejection.
[ترجمه گوگل]بازنده غمگین نشسته بود
[ترجمه ترگمان]بازنده روی dejection نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The loser will be out of the tournament.
[ترجمه گوگل]بازنده از مسابقات حذف خواهد شد
[ترجمه ترگمان]بازنده از این مسابقات خارج خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The film company thought they'd backed a loser until the film won an Oscar.
[ترجمه شری] صاحبان شرکت فیلمسازی فکر می کردند یک بی عرضه را حمایت کرده اند، تا این که فیلمش برنده جایزه اسکار شد.
|
[ترجمه گوگل]کمپانی فیلمسازی فکر می کرد تا زمانی که فیلم برنده اسکار شود، از یک بازنده حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]شرکت فیلم فکر می کرد که آن ها تا زمانی که فیلم برنده جایزه اسکار شد، از یک بازنده حمایت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The loser had to chug-a-lug his drink.
[ترجمه شری] بازنده باید مشروب را ایک نفس سر بکشد.
|
[ترجمه گوگل]بازنده مجبور شد نوشابه اش را بنوشد
[ترجمه ترگمان] بازنده باید یه کم مشروب بخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The main loser was the United Left, which lost eight seats.
[ترجمه گوگل]بازنده اصلی چپ متحد بود که هشت کرسی را از دست داد
[ترجمه ترگمان]بازنده اصلی تیم چپ متحد بود که هشت کرسی از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The referee's decision was contested by the loser.
[ترجمه گوگل]تصمیم داور توسط بازنده به چالش کشیده شد
[ترجمه ترگمان]تصمیم داور توسط بازنده مورد اعتراض قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Nobody likes a sore loser.
[ترجمه گوگل]هیچ کس یک بازنده دردناک را دوست ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس از یه بازنده sore خوشش نمیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The good loser never makes it to the winner's rostrum of any worthwhile competition.
[ترجمه گوگل]بازنده خوب هرگز به تریبون برنده هیچ رقابت ارزشمندی نمی رسد
[ترجمه ترگمان]بازنده خوب هرگز آن را به پوزه برنده هر رقابت ارزشمند تبدیل نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازنده (اسم)
loser

اسب بازنده (اسم)
loser

ورق بازنده (اسم)
loser

ضرر کشیده (اسم)
loser

انگلیسی به انگلیسی

• unsuccessful person; one who loses
the loser of a game, contest, or struggle is the person who is defeated.
a loser is a person or a thing that is always going to be unsuccessful; an informal use.
someone who is the loser as the result of an action or event is in a worse situation because of it.

پیشنهاد کاربران

بازنده، بی عرضه، ببوگلابی، بی لیاقت، ناتوان و بی دست و پا
کسیکه همه ش می بازه و نمیتونه بِبَرِه
پخمه
بازنده ای که توی مسابقه نباخته، بلکه توی زندگیش باخته
متضرر، خاسر، زیان دیده، زیان رسیده، خسارت دیده، شکست خورده، زیانکار، مغبون
بازنده
بدبخت

بپرس