• (1)تعریف: a person or group that loses. • متضاد: victor, winner
• (2)تعریف: (informal) one who is considered to be ineffectual, incompetent, or socially unacceptable. • مشابه: joker
جمله های نمونه
1. a four-time loser
کسی که چهار بار محکوم و زندانی شده است.
2. he is a poor loser
ظرفیت باختن را ندارد.
3. the sad mug of the loser
لب و لوچه ی آویزان (محزون) شخص بازنده
4. You're never a loser until you quit trying.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که دست از تلاش برندارید، هرگز بازنده نیستید [ترجمه ترگمان]تا وقتی که دست از تلاش بیرون نکشی هیچ وقت بازنده نیستی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He's extremely competitive and a bad loser.
[ترجمه گوگل]او بسیار رقابتی و یک بازنده بد است [ترجمه ترگمان]او به شدت رقابتی است و بازنده بدی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The latest price rises mean that the real loser, as usual, is the consumer.
[ترجمه گوگل]آخرین افزایش قیمت به این معنی است که بازنده واقعی، طبق معمول، مصرف کننده است [ترجمه ترگمان]آخرین افزایش قیمت به این معنا است که بازنده واقعی، طبق معمول، مصرف کننده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The loser sat slumped in dejection.
[ترجمه گوگل]بازنده غمگین نشسته بود [ترجمه ترگمان]بازنده روی dejection نشست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The loser will be out of the tournament.
[ترجمه گوگل]بازنده از مسابقات حذف خواهد شد [ترجمه ترگمان]بازنده از این مسابقات خارج خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The film company thought they'd backed a loser until the film won an Oscar.
[ترجمه شری] صاحبان شرکت فیلمسازی فکر می کردند یک بی عرضه را حمایت کرده اند، تا این که فیلمش برنده جایزه اسکار شد.
|
[ترجمه گوگل]کمپانی فیلمسازی فکر می کرد تا زمانی که فیلم برنده اسکار شود، از یک بازنده حمایت می کند [ترجمه ترگمان]شرکت فیلم فکر می کرد که آن ها تا زمانی که فیلم برنده جایزه اسکار شد، از یک بازنده حمایت کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The loser had to chug-a-lug his drink.
[ترجمه شری] بازنده باید مشروب را ایک نفس سر بکشد.
|
[ترجمه گوگل]بازنده مجبور شد نوشابه اش را بنوشد [ترجمه ترگمان] بازنده باید یه کم مشروب بخوره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The main loser was the United Left, which lost eight seats.
[ترجمه گوگل]بازنده اصلی چپ متحد بود که هشت کرسی را از دست داد [ترجمه ترگمان]بازنده اصلی تیم چپ متحد بود که هشت کرسی از دست داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The referee's decision was contested by the loser.
[ترجمه گوگل]تصمیم داور توسط بازنده به چالش کشیده شد [ترجمه ترگمان]تصمیم داور توسط بازنده مورد اعتراض قرار گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Nobody likes a sore loser.
[ترجمه گوگل]هیچ کس یک بازنده دردناک را دوست ندارد [ترجمه ترگمان]هیچ کس از یه بازنده sore خوشش نمیاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The good loser never makes it to the winner's rostrum of any worthwhile competition.
[ترجمه گوگل]بازنده خوب هرگز به تریبون برنده هیچ رقابت ارزشمندی نمی رسد [ترجمه ترگمان]بازنده خوب هرگز آن را به پوزه برنده هر رقابت ارزشمند تبدیل نمی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بازنده (اسم)
loser
اسب بازنده (اسم)
loser
ورق بازنده (اسم)
loser
ضرر کشیده (اسم)
loser
انگلیسی به انگلیسی
• unsuccessful person; one who loses the loser of a game, contest, or struggle is the person who is defeated. a loser is a person or a thing that is always going to be unsuccessful; an informal use. someone who is the loser as the result of an action or event is in a worse situation because of it.