lose out

/ˈluːzˈaʊt//luːzaʊt/

معنی: شکست خوردن، عقیم ماندن، توفیق نیافتن
معانی دیگر: (عامیانه) ناکام شدن، باختن

جمله های نمونه

1. He didn't want to lose out to the other salesmen.
[ترجمه گوگل]او نمی خواست از فروشندگان دیگر ضرر کند
[ترجمه ترگمان]نمی خواست به فروشنده های دیگر برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The deal will ensure that shareholders do not lose out financially.
[ترجمه گوگل]این معامله تضمین می کند که سهامداران از نظر مالی ضرر نکنند
[ترجمه ترگمان]این معامله تضمین خواهد کرد که سهامداران از نظر مالی از دست نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Workers who don't take up training may lose out on promotion.
[ترجمه گوگل]کارگرانی که آموزش نمی بینند ممکن است در ترفیع از دست بدهند
[ترجمه ترگمان]کارگرانی که آموزش نمی گیرند ممکن است در راه ترفیع مقام خود را از دست بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If things go wrong I'm the one who'll lose out, not you.
[ترجمه گوگل]اگر همه چیز خراب شود من کسی هستم که ضرر می کنم نه شما
[ترجمه ترگمان]اگر مشکلی پیش بیاید من کسی هستم که از دست خواهم داد، نه تو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I don't think the cinema will lose out to television.
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم سینما از تلویزیون بازنده شود
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم سینما رفتن به تلویزیون را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You often lose out when you bet on horse races.
[ترجمه گوگل]زمانی که روی مسابقات اسب سواری شرط بندی می کنید، اغلب شکست می خورید
[ترجمه ترگمان]اغلب وقتی روی اسب روی اسب شرط می بندی، از دست می دهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Freedom and liberty lose out by default because good people are not vigilant. Desmond Tutu
[ترجمه گوگل]آزادی و آزادی به طور پیش‌فرض از دست می‌روند، زیرا افراد خوب هوشیار نیستند دزموند توتو
[ترجمه ترگمان]آزادی و آزادی به طور پیش فرض از دست می رود زیرا مردم خوب هوشیار نیستند دزموند توتو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Phillips thinks the research councils could lose out on the transfer.
[ترجمه گوگل]فیلیپس فکر می کند که شوراهای تحقیقاتی ممکن است در این انتقال ضرر کنند
[ترجمه ترگمان]فیلیپس فکر می کند که شورای تحقیقات می تواند در راه انتقال از دست برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you don't act soon, you'll lose out on the low interest rates.
[ترجمه گوگل]اگر به زودی اقدام نکنید، نرخ بهره پایین را از دست خواهید داد
[ترجمه ترگمان]اگر به زودی عمل نکنی، با نرخ low از دست خواهی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We have worked out how badly smokers lose out by not diverting their cigs cash into a savings plan.
[ترجمه گوگل]ما متوجه شده‌ایم که سیگاری‌ها با صرف نکردن پول نقد سیگار خود به یک برنامه پس‌انداز چقدر ضرر می‌کنند
[ترجمه ترگمان]ما مشخص کرده ایم که افراد سیگاری چقدر بد از دست می دهند و پول نقد خود را به یک برنامه پس انداز منحرف نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yet without government notification, workers just plain lose out.
[ترجمه گوگل]با این حال، بدون اطلاع دولت، کارگران به سادگی ضرر می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، بدون اطلاع دولت، کارگران تنها از دست خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Previously, families could lose out on compensation of up to £30,000 if a sufferer died before the case was settled.
[ترجمه گوگل]پیش از این، اگر یک فرد مبتلا قبل از حل و فصل پرونده فوت می کرد، خانواده ها می توانستند غرامتی تا 30000 پوند را از دست بدهند
[ترجمه ترگمان]قبلا خانواده ها ممکن است در صورتی که بیمار قبل از این که پرونده تسویه شود، به ۳۰۰۰۰ پوند غرامت پرداخت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Without decision-support systems, firms will lose out to their competitors.
[ترجمه گوگل]بدون سیستم های پشتیبانی تصمیم، شرکت ها در مقابل رقبای خود ضرر خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]بدون سیستم های پشتیبانی تصمیم گیری، شرکت ها به رقبای خود واگذار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکست خوردن (فعل)
lose, fail, flop, flunk, slip up, lose out

عقیم ماندن (فعل)
miscarry, fail, lose out

توفیق نیافتن (فعل)
lose out

پیشنهاد کاربران

I always feel I lost out because I never learnt a musical instrument as a child.
( Didn't have an advantage that other had )
شکست خوردن، باختن، فرصت را از دست دادن، محروم شدن، بی بهره ماندن
شکست خوردن
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :
to fail to win in competition : fail to receive an expected reward or gain

بپرس