انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
ناگهان عصبانی شدن، از کوره در رفتن
Become angry
Lose one's patience
________________
خلق کسی تنگ شدن
اعصاب کسی خرد شدن
اعصاب کسی خرد شدن
او بیش از حد به خودش فشار می آورد
بدرد مگس می خره
از دست دادن کنترل
از کوره در رفتن
ناگهان خشمگین شدن
become very angry