lose one's temper


از کوره در رفتن، ناگهان خشمگین شدن، متانت خود را از دست دادن

انگلیسی به انگلیسی

• fail to maintain one's composure, lose one's self-control

پیشنهاد کاربران

ناگهان عصبانی شدن، از کوره در رفتن
Become angry
Lose one's patience
Lose one's temper means suddenly become very angry because of not important things .
________________
Example : I try to control myself to not lose my temper.
خلق کسی تنگ شدن
اعصاب کسی خرد شدن
He is pushing himself too much
او بیش از حد به خودش فشار می آورد
بدرد مگس می خره
از دست دادن کنترل
از کوره در رفتن
ناگهان خشمگین شدن
become very angry

بپرس