انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
عقلشو از دست دادن / دیوانه شدن / قاطی کردن / گیج شدن
در زبان محاوره ای:
دیوونه شده، عقلشو از دست داده، قاطی کرده، گیج شده
🔸 تعریف ها:
1. ( روانی – منفی یا طنزآمیز ) :
... [مشاهده متن کامل]
اشاره به کسی که رفتار یا گفتارش نشون دهنده ی از دست دادن عقل، منطق یا ثبات ذهنیه
مثال: I think he’s losing his marbles—he just put his phone in the fridge.
فکر کنم داره عقلشو از دست می ده—گوشیشو گذاشت تو یخچال!
2. ( فراموشی – سبک ) :
گاهی برای توصیف فراموشی یا گیجی موقتی، به ویژه در افراد مسن
مثال: Grandma’s not losing her marbles—she just misplaced her glasses.
مامان بزرگ عقلشو از دست نداده—فقط عینکشو گم کرده.
🔸 مترادف ها:
go crazy – lose it – go nuts – go bonkers – flip out – be confused
عقلشو از دست دادن / دیوانه شدن / قاطی کردن / گیج شدن
در زبان محاوره ای:
دیوونه شده، عقلشو از دست داده، قاطی کرده، گیج شده
🔸 تعریف ها:
1. ( روانی – منفی یا طنزآمیز ) :
... [مشاهده متن کامل]
اشاره به کسی که رفتار یا گفتارش نشون دهنده ی از دست دادن عقل، منطق یا ثبات ذهنیه
مثال: I think he’s losing his marbles—he just put his phone in the fridge.
فکر کنم داره عقلشو از دست می ده—گوشیشو گذاشت تو یخچال!
2. ( فراموشی – سبک ) :
گاهی برای توصیف فراموشی یا گیجی موقتی، به ویژه در افراد مسن
مثال: Grandma’s not losing her marbles—she just misplaced her glasses.
مامان بزرگ عقلشو از دست نداده—فقط عینکشو گم کرده.
🔸 مترادف ها: