lose face

جمله های نمونه

1. He thinks he would lose face if he admitted the mistake.
[ترجمه محمد زرقانی] او تصور می کند که اگر اشتباه کند اعتبار خود را از دست می دهد
|
[ترجمه محمد زرقانی] او تصور می کند که اگر اشتباه خود را قبول کند اعتبارش را از دست می دهد
|
[ترجمه مرضیه صفدری پناه] او فکر می کرد اگر اشتباه کند، آبرویش می رود.
|
[ترجمه Mahsa] او فکر میکند اگر اشتباهش را اعتراف کند آبرویش میرود
|
[ترجمه بهار] اون فکر میکنه آبروش میره اگه اشتباهشو قبول کنه
|
[ترجمه گوگل]او فکر می کند اگر اشتباه را بپذیرد چهره اش را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]فکر می کند اگر اشتباه کرده باشد صورتش را از دست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Eventually the policeman was prepared to lose face.
[ترجمه مهسا] در نهایت، پلیس آماده شد تا اعتبار خود را از دست بدهد
|
[ترجمه گوگل]در نهایت پلیس آماده شد تا چهره خود را از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]بالاخره پلیس آماده شد که صورت خود را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Better to lose face and be open about not understanding the cryptic message, than to lose sleep at night over it.
[ترجمه سینا سعیدی] بهتر است که اعتبارت را از دست بدهی تا آنچه را که نمی دانی انجام دهی و شب خوابت نبرد
|
[ترجمه طباطبایی] بهتر اعتبار خودت رو از دست بدی و رو راست باشی درباره درک نکردن پیام رمزی ، تا اینکه بخاطرش شب خواب خودت رو از دست بدی
|
[ترجمه گوگل]بهتر است چهره خود را از دست بدهید و در مورد درک نکردن پیام رمزآلود صریح باشید تا اینکه شب ها به خاطر آن بی خواب شوید
[ترجمه ترگمان]بهتر است صورت خود را از دست بدهید و در مورد آن پیام مرموز را درک نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Criticism should never cause the recipient to lose face, inner dignity or self-respect.
[ترجمه گوگل]انتقاد هرگز نباید باعث شود که مخاطب چهره، حیثیت درونی یا احترام خود را از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]انتقاد هرگز نباید باعث از دست دادن چهره، شان درونی و یا احترام به خود شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. No government likes to lose face like that.
[ترجمه نسرین حکیمی] هیچ دولتی دوست ندارد که اعتبار خود را از دست بدهد.
|
[ترجمه ali] هیچ دولتی دوست ندارد که آبرویش را از دست بدهد
|
[ترجمه Fa] هیچ دولتی دوست ندارد این چنین آبرویش را از دست بدهد
|
[ترجمه گوگل]هیچ دولتی دوست ندارد چنین چهره ای را از دست بدهد
[ترجمه ترگمان]هیچ حکومتی مایل نیست این گونه صورت خود را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Senior managers can not afford to lose face too often and will bide their time to re-assert their authority.
[ترجمه گوگل]مدیران ارشد نمی توانند اغلب چهره خود را از دست بدهند و زمان خود را برای اثبات مجدد اقتدار خود صرف می کنند
[ترجمه ترگمان]مدیران ارشد نمی توانند بیشتر اوقات صورت خود را از دست بدهند و منتظر زمان خود بمانند تا قدرت خود را به اثبات برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The vital thing was not to lose face.
[ترجمه Zahra] از دست ندادن اعتبار حیاتی ترین چیز بود
|
[ترجمه گوگل]نکته حیاتی این بود که چهره خود را از دست ندهیم
[ترجمه ترگمان]مساله مهم این بود که صورت را از دست ندهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If so everyone would lose face.
[ترجمه محمدرضا] اگر چنین باشد، همه آبرویشان خواهد ریخت.
|
[ترجمه گوگل]اگر چنین بود همه چهره خود را از دست می دادند
[ترجمه ترگمان]اگر این بود که همه دست از دست می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You'll lose face if you don't keep your promise.
[ترجمه مهدیه فراهانی] اگر به قولت عمل نکنی, آبروت میره
|
[ترجمه Fa] اگر به قولت عمل نکنی ابرویت خواهد رفت.
|
[ترجمه گوگل]اگر به قول خود عمل نکنید چهره خود را از دست خواهید داد
[ترجمه ترگمان]اگر به قولت عمل نکنی، صورتت را از دست خواهی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In order not to lose face, Mr. Xu would not fetch the gruel himself.
[ترجمه گوگل]برای اینکه چهره خود را از دست ندهید، آقای خو خودش کوله را نمی آورد
[ترجمه ترگمان]برای اینکه دست از دست ندهد، آقای Xu خودش شیر و جو را نخواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The embarrassing situation caused me to lose face.
[ترجمه Alireza] شرایط خجالت برانگیز و مشکل آفرین منجر به بی آبرویی و تابلو شدنم گردید.
|
[ترجمه گوگل]وضعیت شرم آور باعث شد چهره ام از بین برود
[ترجمه ترگمان]وضعیت شرم آوری باعث شد که صورتم رو از دست بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Core philosophy: " Never yield and never lose face "
[ترجمه گوگل]فلسفه اصلی: "هرگز تسلیم نشوید و چهره خود را از دست ندهید"
[ترجمه ترگمان]فلسفه اصلی: \" هرگز تسلیم نشوید و هرگز صورت خود را از دست ندهید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He'll lose face if he does not keep his promise.
[ترجمه Alireza] در صورت وفا نکردن به قول خود اعتبار و آبرویش از دست خواهد رفت ( زیر سوال میرود ) .
|
[ترجمه گوگل]اگر به عهدش عمل نکند چهره اش را از دست می دهد
[ترجمه ترگمان]اگر به قولش وفا نکند صورتش را از دست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If they don't want to lose face, the gifts should not be too cheap.
[ترجمه فرناز] اگر اونا نمی خوان آبروشون بره، کادوها نباس خیلیم ارزون باشه
|
[ترجمه گوگل]اگر نمی خواهند چهره خود را از دست بدهند، هدایا نباید خیلی ارزان باشند
[ترجمه ترگمان]اگر نمی خواهند چهره خود را از دست بدهند، این هدایا نباید خیلی ارزان باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• enter into disrepute, suffer embarrassment or disgrace

پیشنهاد کاربران

از دست دادن آبرو
بی آبرو شدن - از دست دادن عزت و احترام و اعتبار و وجهه سابق نزد دیگرون - دیگه مورد احترام نبودن - تحقیر شدن
DEFINITION:
- be humiliated or come to be less highly respected.
- if you lose face, you do something which makes you seem weak, stupid etc, and which makes people respect you less
...
[مشاهده متن کامل]

- to become less respected by others
- to lose other people's respect
- If you lose face, you do something which makes you appear weak and makes people respect or admire you less. If you do something in order to save face, you do it in order to avoid appearing weak and losing people's respect or admiration.
OPP: save face
💠 She was afraid that she would lose face if she admitted her mistake.
💠 She had to accept defeat without losing face.
💠 In my opinion, Sir. what you're doing is useless.
You've got a losing hand.
So the greenhorn is teaching me!
But there's a better way.
Alfonso, get the drinks.
Rather than send fish and gifts. . .
Let Clarkson do as he likes.
What?
Yes.
I know he wants to close your business and set up his own.
You tell me to let him install his laboratory?
Yes, let him start and then play your cards.
Just a minute, then what do I do?
Exactly what he's doing to you!
Make him lose face.
You bribe some of his employees.
Add 5 or 6 bottles of infected blood to his stock.
3 or 4 people die, then he's had it.
Right?
No.
And then you take back his laboratory.
میگم آقا، به نظر من این کارا فایده نداره.
به ضررتون تموم میشه آاا.
حالا تو اَنچوچک به من مشاوره میدی!
ولی آخه یه راه بهتری هم هست.
آلفونسو، اون دوا مواها رو بردار بیار.
من میگم بجای ماهی و پیش کشی و این چیزا. . .
بذارید کلارکسون کارش رو بکنه دیگه.
چی؟
بله.
که چی؟
من میدونم، اون میخواد کار - کاسبی شما رو تخته کنه و خودش یه آزمایشگاه راه بندازه.
خب پس تو توقع داری که من بذارم آزمایشگاهش راه بندازه، آره! بیااا !
نه، حالا جلوش واینسا. بذارید کارش حسابی بکنه بعداً ترتیب ش بدید.
صبر کن، صبر کن، صبر کن. . . چیکار کنم؟
همین چیزایی که اون به شما میگه!
یه کاری بکنید آبروش بره.
با سه - چهار تا از کارگراش رو هم بریزید.
زیادم خرج نداره.
پنج - شیش تا خون فاسد یواشکی قاطی خون هاش کنید.
سه - چهار تا میمیرن، خب کلک ش کنده ست دیگه.
نمیشه آقا؟
نه. نمیشه. .
تازه، اون وقت آزمایشگاهش هم میفته دست خودتون.
❇️PROVERB
❇️SAYING
❇️IDIOM

تحلیل کامل عبارت Lose Face :
این عبارت را میتوان به طرق گوناگونی ترجمه کرد. مثلاً:
سکه ی یک پول شدن
رنگ باختن حنای کسی که روزی برو بیا و احترامی داشت
افتادن تشت رسوایی یک نفر
مورد کسر شأن واقع شدن
...
[مشاهده متن کامل]

از چشم افتادن
تحقیر شدن - خوار و ذلیل شدن
دیگر مورد احترام نبودن
اما اگر If you lose face ؛ میتوان گفت در چنین شرایط خود تخریبیِ اعتباری رخ داده ( یعنی خودت کاری کنی، گندی بالا بیاری که نتیجه ی رفتارت بشه اینکه دیگران دیگه مانند سابق بهت احترام نذارن و مثل یک احمقِ سست عنصر و سبک سر دیده بشی. یعنی به دست خود رسوا و بی آبرو شدن ) . ولی میتونه به دست شما هم نباشه. یکی دیگه رسواتون کنه.
تعریف انگلیسی این عبارت:
🔴 if you lose face, you do something which makes you seem weak, stupid etc, and which makes people respect you less
مثال ها:
◀️ They want to negotiate a ceasefire without either side losing face : آن ها می خواهند درباره آتش بس مذاکره کنند بدون اینکه هیچ یک از ۲ طرف مورد کسر شأن و تحقیر واقع شوند ( مثل احمق ها و ضعیف ها به نظر برسند )
◀️ Ukraine cannot live with Russia annexing their territory, and Russia would �lose face �giving it back : اوکراین نمی تواند با روسیه ای کنار بیاید ( و همزیستی کند ) که قلمرویش را ( با زور ) تملک و تصاحب می کند و ( از آنطرف ) روسیه با پس دادن آن ( سرزمین هایی که از اوکراین با زور تصاحب کرده، نزد مردم خودش ) بی آبرو می شود ( و مانند احمق های ضعیف به نظر خواهد رسید )
◀️ She had to accept defeat without losing face : او مجبور به پذیرش باخت شد بدون اینکه نزد مردم حقیر و خوار شود ( یعنی باخت را پذیرفت، ولی جلوی مردم خودش ضایع هم نشد )
◀️ England doesn't want a war but it doesn't want to lose face : انگلیس خواستار یک جنگ نیست، اما ( این را هم ) نمیخواهد که ضعیف بنظر برسد ( و به سبب آن احترام وآوازه اش میان مردم خود و مردم جهان خدشه دار شود ) .
◀️ To cancel the airport would mean a loss of face for the present governor : بستن ( تعطیل کردن ) فرودگاه به منزله ی از چشم افتادن فرماندار کنونی است.
◀️ She claimed they'd been in love, but I sensed she was only saying this to save face : او ادعا کرد که آنها عاشق هم شده بودند، اما من احساس کردم که او این را فقط برای حفظ شأن خود گفت.
تحلیل کامل عبارت Save Face :
توجه کنید که Lose Face دقیقاً نقطه ی مقابل Save Face است.
Save Face یعنی کاری کنی که مورد تحقیر واقع نشی، جلو بقیه ضعیف و بی لیاقت به چشم نیای، حفظ آبرو کنی و اجازه ندی دیگران احترامی که برات دارن را از دست بدهند. = آبرو خریدن
تعریف انگلیسی عبارت Save Face :
to do something that will stop you from looking stupid or feeling embarrassed / If you do something in order to save face, you do it in order to avoid appearing weak and losing people's respect or admiration.
مثال ها:
◀️ We said he left "to pursue other interests" to let him save face, but actually we fired him : ما ( از اَلَکی و به دروغ ) گفتیم که او بخاطر دنبال کردن علایقی دیگر ( این شغل را ) رها کرد که باعث بی آبرو شدن وی نشویم، اما در حقیقت ما او را اخراج کردیم.
◀️A compromise must be found which will allow both sides in the dispute to save face : توافقی باید به میان آورده شود ( شکل بگیرد ) که به هر ۲ طرف این اجازه را بدهد که آبرو و شخصیت خود از لطمه دیدن حفظ کنند.
◀️ As a result of the turmoil, Frank resigned in order to save face : به دنبال آشفتگی ( در سطح شهر یا کشوری که فرانک در آن صاحب قدرت است ) ، فرانک استعفا داد تا شرفش بر باد نرود.

Be less respected or look stupid because of something
you have done
خجالت زده/تحقیر شده ( به خصوص در ملاء عام ) .
بی آبرو .
Don't make me lose face.
یعنی بی آبروم نکن
بی آبرو شدن
خود را باختن
تحقیر شدن
از دست دادن اعتبار
رسوا شدن
وجهه خود را از دست دادن
Lose credit
اعتبار خود را از دست دادن
خراب شدن چهره جلوی دیگران
از دست دادن احترام و احمقانه بنظر رسیدن کسی که کار اشتباهی انجام داده
ضایع شدن
بی ابرو شدن
از چشم افتادن
شرمسار
آبرو رفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس