معنی: دانش، افسانه هاو روایات قومی، فرهنگ نژادی، فاصله بین چشم ومنقارمعانی دیگر: دانش (به ویژه در زمینه ی خاص یا گروه خاص)، دانش مردمی یا سنتی، دانش دهان به دهان، فوت وفن، (جانور شناسی - فاصله ی میان چشمان و نوک پرنده یا میان چشمان و بینی مار و ماهی) چهر درازا، اموزش، معرفت، مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد، فاصله بین چشم ومنقار یا دماه حیوانات
• (1)تعریف: that which is known or believed about a subject, esp. that transmitted by tradition, oral means, or obscure writings. • مترادف: legend • مشابه: folklore, literature, myth, tradition
- The old captain filled the boy's head with the lore of the sea.
[ترجمه گوگل] ناخدای پیر سر پسر را از علم دریا پر کرد [ترجمه ترگمان] ناخدای پیر سر پسر را با حکمت دریا پر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل] افسانه جادویی [ترجمه ترگمان] افسانه های جادویی … [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: that which is acquired by education; learning. • مترادف: education, knowledge, learning • مشابه: erudition, know-how, literature, teachings
اسم ( noun )
• : تعریف: the portion of a bird between its eye and beak, or an analogous portion of a fish or reptile.
جمله های نمونه
1. the anatomical lore accepted by all
دانش کالبد شناسی مورد قبول همگان
2. they learned by themselves the lore of hunting
آنان پیش خودشان فوت و فن شکار را یاد گرفتند.
3. According to local lore, the water has healing properties.
[ترجمه گوگل]طبق روایات محلی، آب دارای خواص درمانی است [ترجمه ترگمان]با توجه به فرهنگ محلی، آب خواص درمانی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Tribal lore and custom have been passed down orally.
[ترجمه احسان] افسانه ها و رسم قبیله ای، دهان به دهان گشته است
|
[ترجمه گوگل]آداب و رسوم قبیله ای به صورت شفاهی منتقل شده است [ترجمه ترگمان] افسانه ها و رسم قبیله ای، از این جا رد شدن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. According to local lore, a ghost still haunts the castle.
[ترجمه گوگل]طبق افسانه های محلی، یک روح هنوز قلعه را تعقیب می کند [ترجمه ترگمان]طبق دانسته های عمومی، یه روح هنوز توی قلعه پرسه می زنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The sisters were separated, Lore working as a maid and the others going to foster parents.
[ترجمه گوگل]خواهرها از هم جدا شده بودند، لور به عنوان خدمتکار کار می کرد و بقیه به پدر و مادر خوانده می شدند [ترجمه ترگمان]این دوخواهر از هم جدا شدند، Lore به عنوان خدمتکار کار می کردند و بقیه به سرپرستی پدر و مادر می رفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Boxing lore is full of unhappy endings, and the same can be said of Toole's stories.
[ترجمه گوگل]افسانه های بوکس پر از پایان های ناخوشایند است و همین را می توان در مورد داستان های تول نیز گفت [ترجمه ترگمان]دانش Boxing پر از پایان غم انگیز است، و همان چیزی است که می توان گفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. And miracle cures had become almost religious lore.
[ترجمه گوگل]و معجزههای معجزهآسا تقریباً به یک افسانه مذهبی تبدیل شده بودند [ترجمه ترگمان]و درمان معجزه نزدیک به فرهنگ عامه شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Local lore has it that the hands belong to a convicted highwayman who would hold up carriage-travellers in the early nineteenth century.
[ترجمه گوگل]افسانه های محلی می گویند که دست ها متعلق به یک مرد بزرگراه است که در اوایل قرن نوزدهم مسافران کالسکه را نگه می داشت [ترجمه ترگمان]دانش محلی این را گفته است که این دست ها متعلق به یک دزد متهم هستند که در اوایل قرن نوزدهم با مسافران کالسکه مواجه خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He inhales desert lore and data all his waking hours.
[ترجمه گوگل]او در تمام ساعات بیداری خود اطلاعات و اطلاعات بیابانی را استشمام می کند [ترجمه ترگمان]در تمام ساعات بیداری، دانش و اطلاعات صحرا را استنشاق می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. According to the lore of True Valiance, necromancy in any form was an abomination.
[ترجمه گوگل]طبق روایات True Valiance، نکرومانسی به هر شکلی که باشد مکروه بود [ترجمه ترگمان]با توجه به حکمت الهی of، necromancy در هر صورت، پلیدی و پلیدی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Want a glimpse of frontier lore without the commercialism and crowds?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید نگاهی اجمالی به فرهنگ مرزی بدون تجارت و شلوغی داشته باشید؟ [ترجمه ترگمان]یک نظر فرهنگ عامه را بدون حرص و آز و جمعیت می خواهی ببینی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But snippets and fragments of legend and lore had filtered in from somewhere.
[ترجمه گوگل]اما تکهها و تکههایی از افسانهها و افسانهها از جایی فیلتر شده بود [ترجمه ترگمان]اما تکه هایی از افسانه ها و fragments از جایی در آن رخنه کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Poshekhonov ladled out the lore of the Correctional Labour Colonies.
[ترجمه گوگل]پوشهخونف افسانههای مستعمرههای کار اصلاحی را به نمایش گذاشت [ترجمه ترگمان]Poshekhonov فرهنگ و Colonies اداره کار تادیبی را زیر و رو می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• compilation of traditional knowledge or beliefs about a particular subject; knowledge gained through education, learning the lore of a particular country or culture is its traditional stories and history.
سنن و دانش بومی ( فرهنگ نژادی، دانش و اعتقادات سنتی )
a body of traditions and knowledge on a subject or held by a particular group, typically passed from person to person by word of mouth. ادبیات شفاهی فرهنگ شفاهی این کلمه بخش دوم از واژه folklore ( فولکلور ) است قطعا معنی خرد جمعی ندارد.
اموزش، معرفت، دانش، مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد، فرهنگ نژادی، افسانه هاوروایات قومی، فاصله بین چشم ومنقار ( یا دماغ ) حیوانات
خرد جمعی
lore=fairy tale - old story
سُنن، آئین و تاریخ شفاهی یک جامعه با یک فرهنگ
• اطلاعات یا دانش مربوط به موضوع خاصی مخصوصا وقتی که مکتوب نشده ( و حالت شفاهی داره ) • داستان ها و سنت ها مربوط به گروه خاصی از مردم