1. Postoperative radiographic features, including fusion status and segmental lordosis, were also examined.
[ترجمه گوگل]ویژگی های رادیوگرافی پس از عمل، از جمله وضعیت فیوژن و لوردوز سگمنتال نیز مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ویژگی های postoperative radiographic، از جمله وضعیت ترکیبی و lordosis نگهداری، مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ویژگی های postoperative radiographic، از جمله وضعیت ترکیبی و lordosis نگهداری، مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. If the cervical spine is neutral to lordosis then the laminoplasty procedure for multilevel disease is preferred.
[ترجمه گوگل]اگر ستون فقرات گردنی نسبت به لوردوز خنثی است، روش لامینوپلاستی برای بیماری چند سطحی ترجیح داده می شود
[ترجمه ترگمان]اگر ستون فقرات neutral به lordosis باشد، روش laminoplasty برای یک بیماری چند سطحی ترجیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر ستون فقرات neutral به lordosis باشد، روش laminoplasty برای یک بیماری چند سطحی ترجیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Conclusion. Reciprocal relationship exists between lumbar lordosis and thoracic kyphosis in sagittal thoracic compensated LDK.
[ترجمه گوگل]نتیجه رابطه متقابلی بین لوردوز کمری و کیفوز قفسه سینه در LDK جبران شده قفسه سینه ساژیتال وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری رابطه Reciprocal بین کمری کمری و kyphosis قفسه سینه در thoracic sagittal در ldk وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری رابطه Reciprocal بین کمری کمری و kyphosis قفسه سینه در thoracic sagittal در ldk وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Preoperative lordosis of the cervical spine is a prerequisite for laminoplasty, and maintaining postoperative lordosis is also important for decompression of the spinal cord.
[ترجمه گوگل]لوردوز ستون فقرات گردنی پیش نیاز لامینوپلاستی است و حفظ لوردوز بعد از عمل نیز برای رفع فشار طناب نخاعی مهم است
[ترجمه ترگمان]preoperative lordosis از ستون فقرات گردنی یک پیش نیاز برای laminoplasty است و حفظ postoperative lordosis نیز برای برداشت فشار از نخاع نیز مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]preoperative lordosis از ستون فقرات گردنی یک پیش نیاز برای laminoplasty است و حفظ postoperative lordosis نیز برای برداشت فشار از نخاع نیز مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Pelvic incidence correlated directly with lumbar lordosis but not kyphosis.
[ترجمه گوگل]بروز لگن مستقیماً با لوردوز کمری ارتباط داشت اما کیفوز ارتباط مستقیم نداشت
[ترجمه ترگمان]تابش Pelvic به طور مستقیم با کمری (کمری)هم بسته بود، اما نه kyphosis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تابش Pelvic به طور مستقیم با کمری (کمری)هم بسته بود، اما نه kyphosis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Fusion rate, segmental lordosis, and disc height were assessed by roentgenography.
[ترجمه گوگل]میزان فیوژن، لوردوز سگمنتال و ارتفاع دیسک توسط رونتژنوگرافی ارزیابی شد
[ترجمه ترگمان]سرعت گداخت، segmental lordosis و ارتفاع دیسک با roentgenography مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرعت گداخت، segmental lordosis و ارتفاع دیسک با roentgenography مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Later, Fisher tells me this is an echo of the classic "lordosis" pose favored by female animals.
[ترجمه گوگل]بعداً، فیشر به من گفت که این انعکاس ژست کلاسیک "لوردوز" است که مورد علاقه حیوانات ماده است
[ترجمه ترگمان]بعدها فیشر به من می گوید که این بازتاب فرهنگ کلاسیک \"lordosis\" است که توسط حیوانات ماده مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعدها فیشر به من می گوید که این بازتاب فرهنگ کلاسیک \"lordosis\" است که توسط حیوانات ماده مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Surgical restoration of lumbar lordosis for LDK brings about high level of statistical correlation to thoracic kyphosis improvement.
[ترجمه گوگل]ترمیم جراحی لوردوز کمری برای LDK سطح بالایی از همبستگی آماری را با بهبود کیفوز قفسه سینه به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]احیای lordosis کمری برای ldk، سطح بالایی از همبستگی آماری را به بهبود عملکرد قفسه سینه به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احیای lordosis کمری برای ldk، سطح بالایی از همبستگی آماری را به بهبود عملکرد قفسه سینه به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Improement in segmental lordosis and disc height was similar in both groups.
[ترجمه گوگل]بهبود لوردوز سگمنتال و ارتفاع دیسک در هر دو گروه مشابه بود
[ترجمه ترگمان]ارتفاع در امتداد قطعه و ارتفاع دیسک در هر دو گروه مشابه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ارتفاع در امتداد قطعه و ارتفاع دیسک در هر دو گروه مشابه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Nonetheless, the deterioration in lumbar lordosis and NRS leg pain is noteworthy and of concern.
[ترجمه گوگل]با این وجود، بدتر شدن لوردوز کمری و درد پا NRS قابل توجه و نگران کننده است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، زوال in کمری و درد پا قابل توجه و نگران کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این وجود، زوال in کمری و درد پا قابل توجه و نگران کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Rectification of lordosis can be achieved in fresh fractures with the kyphoplasty technique and, even more efficiently, with the lordoplasty procedure.
[ترجمه گوگل]اصلاح لوردوز را می توان در شکستگی های تازه با تکنیک کیفوپلاستی و حتی کارآمدتر با روش لوردوپلاستی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]Rectification ها را می توان در شکستگی های تازه با تکنیک kyphoplasty و حتی موثرتر با روش lordoplasty به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Rectification ها را می توان در شکستگی های تازه با تکنیک kyphoplasty و حتی موثرتر با روش lordoplasty به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Degenerative change and the reaction of stress of intervertebral disc can also change the "normal" cervical lordosis.
[ترجمه گوگل]تغییر دژنراتیو و واکنش استرس دیسک بین مهره ای نیز می تواند لوردوز "طبیعی" گردن رحم را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]تغییر degenerative و واکنش استرس صفحه intervertebral نیز می تواند the \"نرمال\" را نیز تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تغییر degenerative و واکنش استرس صفحه intervertebral نیز می تواند the \"نرمال\" را نیز تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In past years, Pfaff and his colleagues have teased apart the neural circuitry and hormonal regulation of lordosis .
[ترجمه گوگل]در سالهای گذشته، Pfaff و همکارانش مدارهای عصبی و تنظیم هورمونی لوردوز را از هم جدا کردند
[ترجمه ترگمان]در سال های گذشته، Pfaff و همکارانش، مدار عصبی و تنظیم هورمونی of را کنار گذاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در سال های گذشته، Pfaff و همکارانش، مدار عصبی و تنظیم هورمونی of را کنار گذاشته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. To investigate the effect of body position and axial load of the lumbar spine on disc height, lumbar lordosis, and dural sac cross-sectional area.
[ترجمه گوگل]بررسی تاثیر وضعیت بدن و بار محوری ستون فقرات کمری بر ارتفاع دیسک، لوردوز کمری و سطح مقطع کیسه سختی
[ترجمه ترگمان]برای بررسی اثر موقعیت بدن و بار محوری ستون فقرات بر روی ارتفاع دیسک، کمری کمری، و ناحیه مقطع عرضی سخت شامه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای بررسی اثر موقعیت بدن و بار محوری ستون فقرات بر روی ارتفاع دیسک، کمری کمری، و ناحیه مقطع عرضی سخت شامه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید