فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: lops, lopping, lopped
حالات: lops, lopping, lopped
• (1) تعریف: to chop or cut off (a part or parts), esp. from a plant or animal.
• مشابه: chop, prune, sever
• مشابه: chop, prune, sever
• (2) تعریف: to remove, as an unwanted or unnecessary part of something.
• مشابه: prune
• مشابه: prune
- I lopped three sentences from the paragraph.
[ترجمه گوگل] سه جمله از پاراگراف را حذف کردم
[ترجمه ترگمان] من سه جمله رو از پاراگراف قطع کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من سه جمله رو از پاراگراف قطع کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: lopper (n.)
مشتقات: lopper (n.)
• : تعریف: to chop, cut off, or remove anything.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: lops, lopping, lopped
حالات: lops, lopping, lopped
• (1) تعریف: to droop or be suspended loosely; hang down.
- Some dogs' ears lop.
[ترجمه گوگل] گوش های بعضی از سگ ها پر می شود
[ترجمه ترگمان] بعضی از سگ ها گوش تیز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بعضی از سگ ها گوش تیز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to move or walk about awkwardly or droopingly, esp. in a slouch.
• (3) تعریف: to proceed rapidly by hopping.
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to allow to droop or to be suspended loosely.
- He lopped his sweater over the back of the chair.
[ترجمه گوگل] ژاکتش را روی پشتی صندلی پاره کرد
[ترجمه ترگمان] ژاکتم را روی پشتی صندلی جا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ژاکتم را روی پشتی صندلی جا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: hanging down; drooping.
- lop ears