loosening

جمله های نمونه

1. He is loosening the soil in his garden.
[ترجمه گوگل]دارد خاک باغچه اش را شل می کند
[ترجمه ترگمان]دارد خاک باغچه را شل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The runners are loosening up before the race.
[ترجمه گوگل]دوندگان قبل از مسابقه در حال شل شدن هستند
[ترجمه ترگمان]دوندگان در حال شل شدن قبل از مسابقه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Domestic conditions did not justify a loosening of monetary policy.
[ترجمه گوگل]شرایط داخلی کاهش سیاست پولی را توجیه نمی کند
[ترجمه ترگمان]شرایط داخلی باعث سست شدن سیاست پولی نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The ties that bind them together are loosening.
[ترجمه گوگل]پیوندهایی که آنها را به هم پیوند می دهد در حال سست شدن است
[ترجمه ترگمان]بندهایی که آن ها را به هم پیوند می دهد شل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The deputy leader is cautious about loosening the links with the unions.
[ترجمه گوگل]قائم مقام رهبری در مورد سست شدن ارتباط با اتحادیه ها محتاط است
[ترجمه ترگمان]معاون رهبر در مورد شل شدن روابط با اتحادیه ها محتاط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dancers were loosening up before going on stage.
[ترجمه گوگل]رقصنده ها قبل از رفتن روی صحنه در حال شل شدن بودند
[ترجمه ترگمان]بعد از رفتن به صحنه، هوا داشت شل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The runners are just loosening up before the race.
[ترجمه گوگل]دوندگان فقط قبل از مسابقه سست می شوند
[ترجمه ترگمان]دوندگان فقط قبل از مسابقه شل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This knot keeps loosening.
[ترجمه گوگل]این گره مدام شل می شود
[ترجمه ترگمان]این گرهی باز میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The torrents are loosening high mountain rocks and soil, and are washing downstream with the gravel tiny flakes of gold.
[ترجمه گوگل]سیلاب‌ها سنگ‌ها و خاک‌های کوهستانی را سست می‌کنند و در پایین دست با تکه‌های ریز شن طلا می‌شویند
[ترجمه ترگمان]سیل صخره های بلند کوهستان و خاک را شل می کند و در حال شستن به سمت پایین دست با دانه های ریز ریزش دانه های طلا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The result has been some unbundling, loosening and decentralizing of control in some societies and in some organizations on some tasks.
[ترجمه گوگل]نتیجه این بوده است که در برخی از جوامع و در برخی سازمان ها برخی از وظایف، کنترل، سست و غیرمتمرکز شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه بخشی از پراکندگی، شل شدن و کاهش کنترل در برخی از جوامع و برخی از سازمان ها در برخی از کارها بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I repaired the steel door years ago, loosening the rusted hinges and straightening the guides for the bolt.
[ترجمه گوگل]من سالها پیش درب فولادی را تعمیر کردم، لولاهای زنگ زده را شل کردم و راهنماهای پیچ را صاف کردم
[ترجمه ترگمان]من سال ها پیش در فولادی را تعمیر کردم، لولای زنگ زده را باز کردم و راهنمایان را مرتب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But this was not taken to mean any loosening of the monopoly of political power by the Bolsheviks.
[ترجمه گوگل]اما این به معنای از بین بردن انحصار قدرت سیاسی توسط بلشویک ها تلقی نمی شد
[ترجمه ترگمان]اما این به معنی شل شدن قدرت سیاسی با بلشویک ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This created the climate for a degree of loosening of central control on the curriculum in the 1902 Education Act.
[ترجمه گوگل]این امر جو را برای درجه ای از کاهش کنترل مرکزی بر برنامه درسی در قانون آموزش 1902 ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]این موضوع باعث شد که شرایط برای کاهش کنترل مرکزی بر برنامه درسی در سال ۱۹۰۲ آموزش و پرورش کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The fund last year changed its charter, loosening the provision that restricted its investment portfolio to 100 percent dividend-paying stocks.
[ترجمه گوگل]این صندوق سال گذشته اساسنامه خود را تغییر داد و مقرراتی را که سبد سرمایه گذاری خود را به سهام 100 درصدی با سود سهام محدود می کرد، کاهش داد
[ترجمه ترگمان]این صندوق در سال گذشته منشور خود را تغییر داد و مقررات مربوط به سرمایه گذاری آن را به ۱۰۰ درصد سهام پرداخت شده محدود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خاک شناسی] سست کردن

انگلیسی به انگلیسی

• looseness, act of making something less tight; incident of weakening of control or strength

پیشنهاد کاربران

بپرس